خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات پراکنده اینترنی

۱-از پیرمرده شرحال میگرفتم پرسیدم آقا شیکمتون کار میکنه؟گفت:ای بابا کار کجا بوده الان همه جونا هم بیکارن من که دیگه جای خود دارم.

2-یه مریض داخلی داشتیم اسمش صد تومنی بود یک هفته تمام پروندشو میبردیم مورنینگ(گزارش صبحگاهی که اساتید و دانشجویان میان و چندتا پرونده از بیماران بستری را بررسی میکنن و اینترن یا رزیدنتی که بیمارو بستری کرده سوال پیچ یا احیانن اساسی حالشو میگیرن)جذابیت اسم صدتومنی باعث شد تو این هفته هر روز پرونده او بررسی بشه

۳-وقتی استاد جو گیر میشود

اینترن اطفال بودم اون سالی که سال سارس بود و میگفتند ایران هم سارس اومده <یه بچه ۳ ساله با تنگی نفس بستری کرده بودیم استاد جو گیر شده بود و گفت این سارسه .هر چی گفتیم بابا نیست اخه این بچه تو تمام فامیلشون فقط دایش کویت بوده اون هم که جنوب غرب آسیا است نه جنوب شرق آسیا .ولی استاد جو گیر شدهبود و  منه بیچاره که اینترنش بودمو گذاشت اینترن فیکس مریض((یعنی باید از کنار تخت بیمار تکون نمیخوردم و هر ساعت علایم حیاتی و وضعیت گزارش میدادم))و استاد جو گیر همه رئیس و روسا و اتند های عفونی و داخلی را قطار میکرد که شما هم ببینید من سارس کشف کردم

احتمال دودر کردن در حد صفر بود به همه سپرده بود اینترن من از کنار تخت بیمار تکون نخوره حتی برای قضای حاجت.۱ روز ۲ روز ۳ روز گذشت تا اینکه خدا لطف کرد و بچه خودش خوب شد

والدین طفل بیمار به خیالشون که من همه کاره بودم و وجود من اونهم ۳ شبانه روز در بالای تخت بیمار  باعث بهبودی شده با اهدای یک قاب بزرگ تقدیر و چند جعبه شیرینی از من به خاطر تلاش جانفرسا در بهبودی بچه از یک بیماری عجیب و غریب تشکر کردند

راستی من اینجا هم هستم

نظرات 13 + ارسال نظر
لینک باکس شهر شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 18:09 http://www.box30t.ir

:::::::::::::: لینک باکس شهر :::::::::::::
سلام دوست من
لینک باکس شهر با 20000+ بازدید در روز افتخار دارد لینک وبلاگ یا وبسایت شما را ثبت نماید تا درصدها سایت و وبلاگ مختلف به نمایش درآید و رتبه سایت شما در موتور های جستجو افزایش یابد .
مراحل ثبت لینک شما در لینک باکس :
1- ابتدا کد لینک باکس را در سایت یا وبلاگ خود قرار دهید .
2- عنوان لینک را به همراه آدرس وبسایت یا وبلاگ خود از طریق فرم زیر لینک باکس ارسال کنید .
با تشکر

ربولی حسن کور شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 21:52 http://www.rezasr2.blogsky.com

سلام دکترجان
جالب بود
اما نمیدونم چرا هی فکر میکنم این خاطراتو قبلا هم خونده ام!

فکر کنم درسته
اولین پست وبلاگم بود که حذف شد
و دوباره با راهنمایی دوستان و مخصوصا شما
دوباره شروع شد

مجتبی شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 23:40

ای بابا
شما هم که سعی در مسخره کردن بیماراتون دارید.
نمیدونم چه اپیدمی هست 90 درصد وبلاگ دکترها به شرح مسخره کردن بیماراشون میگذره.

هشت الهفت یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 14:27 http://hashtalhaft.persianblog.ir

خیلی جالب بود

زبل خان یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 15:02

سلام..شرمنده من نمیام..لینکتون میکنم...
چه جالب...خواهرم اینا هم یه مریض داشتن خودشونو خفه می کردن تا بگه کار میکنه یا نه...

شین استوک یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 15:40 http://thalamus.blogfa.com

سلام دکتر ...
چه زیبا و بی تعارف توصیف می کنید
کاش بیشتر بنویسید
با اجازه دل نوشته های شما رو در پیوند هام قرار میدم.

من(رها)! یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 19:00

الهم صل علی محمد وااااااااااااااااااااااااااااال محمد!!!!
یعنی شما یه روز خوشم داشتین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
البته اینا که خوش نیودم!فقط اولیش جالی بود!!!khe khe یه نوع خنده مخصوص خودمه!!!!
من می گم از روز ازدواجتون بنویسین فک کنم شادیش خوب باشه هاااااااااا!!!!
یا تولد پسرتون!!!
ببخشید من باز فضولی کردم!!!

ربولی حسن کور یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 20:52

ببخشید شما کجا هم هستین؟!

ناهید دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 11:18 http://www.nahidnurse.blogfa.com

سلام بر پزشک مملکت
اول از همه مرسی به خاطر تبریکتون
مرسی که اومدین و خوندین و کامنت هم گذاشتین
خاطرات تلخ رو دوست داشتم
ولی میگم به فاب تقدیر می ارزیدا :ی
لینکتون میکنم و میخونمتون

بانوی نیمه شب دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 16:26 http://www.midnight-lady.blogfa.com

درود

خب واسه شما که بد نشد کلی شیرینی نوش جان کردید!

حمید احمدی دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 19:52 http://dr_ahmadi.mihanblog.com/

سلام همکار عزیز ازینکه داغ دلتو تازه کردم معذرت میخوام انگار قسمت ما هم این بود منم ۲ سال برای این امتحان انرژی گذاشتم ولی...
بگذریم خاطراتتو خوندم و بعد از اعلام کارنامه ها اولین بار بود که می خندیدم ...
اگر دوست داری با هم تبادل لینک کنیم خبرم کن..و برام بنویس با چه نامی لینکت کنم
موفق باشی

خوشحال میشم

پزشک من سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 11:36 http://medician.blogfa.com

درد من از این سینه پر درد نباشد.........درد من همه این است که همدرد ندارم
این روزها همه ستاره ها وهر برگ درختی مرثیه آفتاب میخواند. چه سخت است این بغض مانده در گلو.چه سنگین است این سکوت مرگبار حاکم بر فضای شهر.
چقدر کوچه های شهر غم آلود است .همه در انتظارند تا برای آخرین بار باران ببارد تا همگی همنوا با باران غمنامه بخوانند.
این روزها شقایق ها هم با علی همدردند.
و ما فرزندان فاطمه بار دیگر زیر چادر باران خواهیم رفت.
این روزها همه ذرات عالم صدا میزنند وای مادرم.........

به امید شفای تمام اوناییکه از نعمت سلامتی محرومند.

نوشته هاتون خیلی بهتر شده ها!

[ بدون نام ] یکشنبه 12 اردیبهشت 1389 ساعت 21:34

با سلام حضور همکار عزیز
سایت زیر از امکانات انجمن زیادی برخورداراست که آنرا تقدیم به دوستان شرکت کننده دراین ماراتون دلنشین می کنم.

http://www.medclassroom.com/forums.html

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد