خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات پراکنده

۱-پیرزن بد اخلاق:توی یه درمانگاه روستایی کار میکردم بیشتر روزا یه پیرزن بد اخلاق می اومد و پرسنل میشناختندش و همینطور مدام به زمین و زمان فحش می داد و علت همه مریضی و بدبختی هاشو برادرش میدونست که سهمشو از ارث خورده بود.فشار خون بالا داشت تو هر ویزیت بهش میگفتم فشار خونت بالا است کنترول نیست باید دارو بخوری اول که زیر لب یکی دو تا فحش نثار میکرد و بعد میگفت:من کوفت هم نمیخورم که فشارم بالا با شه یه سرم برام بنویس و دو تا ازون آمپولای که قاطی میکنن(ب کمپلکس و ب ۱۲)گذشت تا اینکه یه روز صبح زود زنگ درمانگاه به صدا در آمد برف وحشتناکی هم آمده بود .دیدم پسرشه اومده بود دم درمانگاه و گفت مادرم دیشب تا بحال نفس نمیکشه؟؟؟؟من گفتم چرا حالا اومدی گفت برف زیاده با ماشین تا درمانگاه هم نمیشه اومد چه برس ببریم شهر .رفتیم خونشون جاتون خالی پیرزنه سکته مغزی کرده بود و فلج چهار اندام و کاهش سطح هوشیاری.گفتم هر طور شده باید ببرین بیمارستان .شوهرش گیر داده بود این که هیچیش نبود هر روزم که میومد درمانگاه از اون آمپولا نشده اینطور شده .حالا یه آمپول بزن بش شاید خوب بشه

۲-خدای دروغ حشمت:اوایل من این عجوبه را نمیشناختم میومد درمانگاه و هر روز از کارای مهمش و اینکه پیمانکار معروفیه و پسراش همه مهندس هستن و خودش چیکار که نمیکنه تعریف میکرد .تا اینکه پرسنل گفتن دکتر این اقا را همه میشناسن همه حرفاش دروغه.

یک روز گفت تهران دکتر رفته و دکترش تاکید کرده حتما همین داروهای تجویزی اونو مصرف کنه.گفتم دفترچه را بده. داروهاشو ببینم.دیدم ای بابا خودم ارجاش دادم متخصص گوارش همون شهر نزدیک و چندتا ((رانیتیدین)) واسش نوشته؟؟؟

-یه روز میگفت پسرم عباس مهندس عمرانه و الان یه پروژه بزرگ تو بندرعباس دارن اونجاست از شانس بد حشمت نیم ساعت بعد پسرش عباس به دلیل دعوا و پارگی دست اومد درمانگاه پرسیدم کجا کار میکنی گفت:کارگر جدول سازی هستم همین پشت درمانگاه جدول میسازیم

از شاهکار های این آقای حشمت این بود هیچ وقت پول خورده با خودش حمل نمیکرد یه تراول ۵۰هزارتومانی داشت .حالا قیافه پذیرش درمانگاه ما را تصور کنید که میخواست ویزیت ۱۵۰تومانی پزشک خانواده را از این کم کنه.و هر هفته دو تا سه بار این کارو بکنه

۳-پیرمرد  افتاده و مودب:یه بار آخرای زمان کار درمانگاه بود داشتیم تعطیل میکردیم یه پیرمرد اومد دلم نیومد ویزیتش نکونم .اومد تو اتاق و گفت دکتر من چیزیم نیست زیاد اینجا دکتر نمیام((من عصبانی شدم.ای بابا پس چیزیت نیست اینجا چیکار میکنی اینم اخر وقت))دو سه تا قلم دارو برام بنویس((دستور هم میده))گفتم داروهات چیه دو سه تا اسم خارجی ردیف کرد .من: چی اینا چی بود گفتی

جلد داروها را داد و گفت شرمنده دکتر تمام شدن تا دوباره پسرم بفرسته برام  این مدتی که اینجام یه دو سه روزی طول میکشه اگه میشه مشابه ایرانیشو برام بنویس

یه نگاه به قیافه پیرمرد کردم با خودم گفتم اخه اینجا ته دنیا است  از کجا واست برسه .شاید اینم ما را سر کار گذاشته.و تو مایه های حشمته داره لاف میاد

گفتم پدر جون باشه واست مینویسم اما کی قراره واست دارو بیاره.گفت ۲ تا پسر بزرگم آمریکا هستن متخصص هستن سالها  است که اونجا زندگی  میکنن.

۲ تا دخترام آلمانن .یکیش دندانپزشکه و اون یکی مهندس.فقط این پسر آخریه تنبل بود همینجا ((ایران))داره برا تخصص  درس میخونه.

یه لحظه مبهوت شدم اول گفتم الکی میگه بعد دیدم پسر آخریشو که میشناسم شاید اون چهارتا را الکی بگه.گفتم پس شما چرا اینجا موندی که هیچ امکاناتی نداره؟گفت ای بابا دکتر چقدر سوال میکنی من بیشتر سال  خارجم حالا چند روزه اومدم اینجا یه هوا عوض کنم با اجازه و رفت.

از پذیرش درمانگاه پرسیدم گفت درست میگه دکتر ولی خیلی آدم خاکی و افتاده ایه((یعنی خوب))نصف امکانات این درمانگاه هم اون خریده .با خودم گفتم حالا صدتا فحشم میده ۴ تا بچه هاش متخصص هستند برا یه قرص من اینقدر سوال پیچش کردم.

من اینجا هم هستم

نظرات 12 + ارسال نظر
قطره سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 17:05 http://www.lome.blogfa.com

سلام
بروزم با
انگیزه خلقت
یا علی

بهار سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 17:55 http://rozan.blogsky.com

سلام دکی
آخی دلم گرفت.شما دیگه چرا تنها!!!!!!!!!!!!!!!!!!

من(رها)! سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 19:25

بابا اینجا به آدم امید نمی ده هیچی آدمو نا امید می کنه
حالا من نمی دونم چه اصراریه همه پستاتم می خونم!D!
ولی باور کن من دیگه انگیزه ای برای درس خوندن ت ندارم!!!
دکتر مملکت که اینطوری باشه دیگه بقیه چی می خوان باشن!!!!!

من(رها)! سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 19:27 http://nemidoooonaam.blogfa.com/

ببخشید یه سوالی هم داشتم چرا اینجارو همیشه شکلشو عوض می کنین جدا سوا برام شده؟؟؟

لژیونلا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 22:22

مریضهایی هم داریم که مثلا برادرزن همسایه قبلی فلان دکتر که من اسمشم نشنیدم هستن،همچین قیافه میگیرن وادعا دارن که بیاوببین

عاطفه چهارشنبه 8 اردیبهشت 1389 ساعت 10:51 http://yass00.blogfa.com

سلام
هر روز میام ببینم مطلب جدید نوشتین یانه.با وب شما اتفاقی آشنا شدم خیلی عالیه.میخوام با اجازتون لینکتون کنم شما هم اگه دوست داشتین من با اسم غم دیدار تو دارم لینک کنید.
خوشحال میشم بهم سر بزنید

دکتر نفیس چهارشنبه 8 اردیبهشت 1389 ساعت 13:54 http://drnafis.blogfa.com

می گم دکتر جان ازون آمپول خفن ها نداری بدی ما کلا سرویس شیم؟بی معاینه فنی ؟ ازون سوزن ها که قاتی می کنن ها!:دی
بیچاره حشمت تمام آرزوهاشو واقعی می دیده . یه کم مقیاسش فرق می کرده..

احمد فلاح چهارشنبه 8 اردیبهشت 1389 ساعت 16:27 http://www.affa110.blogfa.com

سلام دوست عزیز
اگه به مطالب روانشناسی علاقه داری در وبلاگ زیر منتظر حضور و نظرقشنگتون هستم – با آرزوی بهترین ها برایتان - احمد فلاح

ربولی حسن کور جمعه 10 اردیبهشت 1389 ساعت 21:57 http://www.rezasr2.blogsky.com

سلام
جالب بود
ما رو بگو که اندازه پسر تنبله این آقا هم نشدیم!

چی بگم دکتر
البته تو این سالهای خرید و فروش رتبه و سوال خیلی دیگه سخته با سهمیه ازاد بخوایی چیزی قبول شی

پزشک من یکشنبه 12 اردیبهشت 1389 ساعت 09:03 http://WWW.MEDICIAN.BLOGFA.COM



وای خدا روده بر شدم.این یکی خیلی بامزه بود فک کن خوبه حالا چیزی بهش نگفتین والا....

دکتر بازم بنویسین من همشو میخونم.آپم با کارای جدید.

[ بدون نام ] یکشنبه 12 اردیبهشت 1389 ساعت 21:33

با سلام حضور همکار عزیز
سایت زیر از امکانات انجمن زیادی برخورداراست که آنرا تقدیم به دوستان شرکت کننده دراین ماراتون دلنشین می کنم.

http://www.medclassroom.com/forums.html

فاطمه خالقی سه‌شنبه 21 اردیبهشت 1389 ساعت 13:48 http://salamatiran.com

سلام دکتر خالقی معاون تحریریه نشریه سپید هستم برای چاپ این خاطره از شما اجازه میخواستم در صورت تمایل با من تماس بگیرید. 09123802990 و یا 021-22887350 تا 5 داخلی 201 و 202

سلام
باعث افتخار منه
درضمن در صورت تمایل من سالهاست که طنز کار میکنم اگر در مورد موضوع خاصی نیاز داشته باشید درخدمتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد