خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

ره آورد دو روز شیفت

گفتم که  سه شنبه و چهار شنبه شبفت بودم و اینم ما حصل دو تا شیفت روز تعطیل(روزهای تعطیل شیفت شلوغ تر میشه))

1-یه آقا 24 ساله را کل خانواده و فامیل آوردند که تو عروسی بودیم و زیاد مشروب خورده.دارو براش نوشنیم و ...که یکی از همراها میاد پیشم و بلند بلند جوری که همه پرسنل بشنوند میگه:دکتر من خیلی مخالفم با خوردن مشروب و... خاک بر سرس این که خورده  و...میگم به من ارتباطی ندارد من وظیفه دارم که درمانش کنم نه اینکه بازجویی و اینکه محکومش کنم یا نصیحت.دوباره میاد میگه دکتر من با یکی از دوستام که از اطبای معروف هستند تماس گرفتم گفتند:که آب نمک و آبلیمو بهش بدین

میگم :والا این روش درمان تو کتابها نیومده هنوز.ما کارخودمونو میکنیم نگران نباشید

دوباره میاد میگه دکتر:فرمول آبلیمو چیه که روی الکل اثر داره؟

اعصابمو خورد کرده میگم:h20لیمو

2-یه خانمه بچه 6 ماهشو آورده میگه:دکتر این تو عمرش گریه نکرده حالا امشب برا اولین بار گریه کرده؟

3-زن و شوهر جوان بچه کوچیکشونو آورده و میگن بی قراره.معاینه میکنیم .سالمه.پدرش میگه یه آمپول براش بنویس.میگم نیاز نداره

دوباره میگه یه چیزی آمپولی  بنویس.فقط امشب چند ساعت  بخوابه.

4-یه پدر مادر بچه 2 ساله را میارن که دکتر فشارشو بگیر.میگم با فشار سنج بزرگسالان نمیشه .فشار سنج اطفال میخواد.میگه 9خراب شه بیمارستانی که با فشار سنجش نمیشه فشار یه بچه را گرفت

5-پیرزنه اومده میگه بدنم ((دک میزنه))

توضیح:یعنی میلرزه

6-یه مرده اومده با اسم ((بارانی)) میگم اسمت قشنگه چرا اسمتو گذاشتن بارانی

میگه اخه شبی که به دنیا آمدم بارون میومدم

7-مرده اومده میگه دارو برام ننویس فقط یه سوزن برام بنویس


نظرات 14 + ارسال نظر
دلژین جمعه 28 آبان 1389 ساعت 22:46 http://drdeljeen.com

این اصطلاح " سوزن " خیلی شنیده میشه ...6 خیلی جالب بود!!!

اره معمولا میگن دارو نمیخواهیم سوزن بنویس
احتمالا آمژول چیزی ما ورای دارو هست

من(رها)! جمعه 28 آبان 1389 ساعت 22:54

کلیه موارد من جای شما بودم باور کنید شوتشون می کردم بیرون!!!دی
البته با عرض ض ض ض ض ض معذرت برای کلمه شوت!!!

لعیا شنبه 29 آبان 1389 ساعت 03:15 http://barunak.blogfa.com

سلام
خوبی؟قبل کنکور کل ارشیو وبلاگتونو خوندم ، اما وبلاگ و گم کردم !!!!!!!
امیدوارم قبول بشین امتحانو....خسته نباشید ووواقعا....
فعلا!

مهسا شنبه 29 آبان 1389 ساعت 14:23

دکتر شماالان تو طرحی؟

نه طرحم تموم شده

مهسا شنبه 29 آبان 1389 ساعت 14:24

فرمول ابلیمو رو خوب اومدی!!!!

غزل شنبه 29 آبان 1389 ساعت 16:52 http://www.ghazal-shaho.blogfa.com

داکتر مگه محل خدمتت کجاست؟؟؟؟

یه بیمارستان و زندان

شیمولی شنبه 29 آبان 1389 ساعت 20:35 http://zig2zag.blogfa.com

همیشه به حوصله ی پزشکا توی شنیدن دردای پیران حسرت میخورم!!!

پیرها هم حساس هستند و هم حوصله زیاد میخواد برا ارتباط باهاشون

دکتر نوید سه‌شنبه 2 آذر 1389 ساعت 19:42 http://yaghesh.persianblog.ir

در مورد 2 :
کم کاری تیروئید یا آژنزی تیروئید مطرح نیست؟

رها چهارشنبه 3 آذر 1389 ساعت 22:48 http://lifedance.blogfa.com

سلام عیــــــــــــــــــــــــــــــدتوووووون مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک
خیلی امشب خوبه با اینکه دلم گرفته دوست دارم به همه تبریک بگم[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]

سارا از ژوژمان پنج‌شنبه 4 آذر 1389 ساعت 03:06 http://judgment89.wordpress.com/

د ُ ک یا د َ ک یا د ِ ک ؟! :۰-)

رویا یکشنبه 14 آذر 1389 ساعت 23:16 http://r0ya.blogsky.com

زهرا چهارشنبه 24 آذر 1389 ساعت 14:46 http://www.didar1388.blogfa.com

آریانا اجلال پنج‌شنبه 9 دی 1389 ساعت 08:24 http://teaof5.blogspot.com/

این مطلب شما رو یک جای دیگه خوندم. هر چی دارم فکر می کنم کجا یادم نمیاد.
سلام

[ بدون نام ] دوشنبه 27 دی 1389 ساعت 11:41

خیلی خندیدم من خودم مهندسم یه دوست پزشک دارم یه مدت بعداز ظهرا میرفتم مطبش کلی میخندیدم فقط نمیدونم چرا شما دکترها اینقدر ادعا دارید بابا یه کم متواضع باشید همه میدونن که دکترید و با سواد :).

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد