خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

دلتنگی ها

بادی بر نخاست

قاصدک ها


زیر پا له شدند

نظرات 7 + ارسال نظر
مهندس آکله جمعه 24 دی 1389 ساعت 19:36 http://mohandesakele.mihanblog.com

قاصدک در دل من٬ همه کورند و کرند. دست بردار ازین در وطن خویش غریب. برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس٬ برو آنجا که تو را منتظرند...

rohollah جمعه 24 دی 1389 ساعت 20:43 http://restless3.wordpress.com/


بیا با قاصدک ها به فردا سفر کنیم. فردایی نا پیدا . در سفر به غروب خورشید برسیم

خوبی دکتر؟!

سلام
زیبا بود ...

حمید جمعه 24 دی 1389 ساعت 22:51 http://jarrah.tk

من(رها)! شنبه 25 دی 1389 ساعت 01:36

این دلتنگیم منو یاد گوشیم که دزدین انداخت!!! منم خیلی دلم تنگشه!!!

ای بابا ۱ ماه بود گوشی خریده بودی
یه دزگیر واسش بگیر

شهناز شنبه 25 دی 1389 ساعت 09:28

قاصدکها از خبرهای ناگوار و دلتنگ کننده افسرده و بال شکسته شدند و توان پرواز ندارند. کو دیار خوشیها که قاصدکهاش سبک بال و خوشحال پروازکنند.

خط سوم سه‌شنبه 28 دی 1389 ساعت 14:46 http://manyekkhatesevomi.blogfa.com

فوق العاده بود!!
فوق العاده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد