خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

چرا؟

چرا تمام وبلاگ های وردپرس همه فیلتره؟

پی نوشت:

۱-امتحان هم تموم شد نمرم بد نشد ولی باید منتظره رتبه بود البته با این نمره های بالای که میشنویم بعیده امسال قبول شم .

۲-این مطلب هم از همون وبلاگ دوران دانشجوییه


کاش می دانستی همه اشکها غم ها ودردها

بی تو هیچند

می دانم که محال است بیائی برای یک لحظه

حتی در خوابم

۳-الان که بیکاریم و درس نیست نمیدونم چرا حس نوشتن و اینترنت نیست تا ۵ روز قبل این اینترنت چنان وسوسه انگیز بود که میدیدی وسط درس داری وبلاگ می نویسی

نظرات 20 + ارسال نظر
ستاره دوشنبه 2 اسفند 1389 ساعت 20:18

سلام همکار، وبلاگتون خوندنیه. موفق باشید و ایشالله قبول تو امتحان

مرسی

من(رها)! دوشنبه 2 اسفند 1389 ساعت 21:41 http://nemidoooonaam.blogfa.com/

ان شاالله قبول می شید!!!
خب این قانونشه!!!

اره والا

ناهید کوچولوو دوشنبه 2 اسفند 1389 ساعت 22:21 http://mohandes-kocholooo.blogfa.com/

وقتی آدم سرش شلوغه بیشتر اینترنت میچسبه

کِلکــ شید دوشنبه 2 اسفند 1389 ساعت 23:29 http://hoorshid.blogsky.com\

وای من از الان استرس رزیدنتی دارم!!!

مهندس آکله دوشنبه 2 اسفند 1389 ساعت 23:37 http://mohandesakele.mihanblog.com

امیدوار باشین دکتر. ایشالله که قبول می شین. این روزا شما تنها کسی هستید که یه کم امیدوارین.

شهناز سه‌شنبه 3 اسفند 1389 ساعت 09:28

من دعا میکنم برات دل تو خشنود بشه لب تو خندون بشه .

مرسی

علی سه‌شنبه 3 اسفند 1389 ساعت 12:41 http://dehati.blogfa.com/

سلام دکترجان
همیشه همینجوریه که معذرت میخوام وقتی کار داری کرم اینترنت میوفته به جون آدمی و دهان ملت رو صاف می کنه
شما هم هزار ماشالله شاعری برای خودت

مهسا سه‌شنبه 3 اسفند 1389 ساعت 14:40 http://www.drmahsaa.blogfa.com

سلام دکتر
ایشالا رتبه خوبی هم بیارین و موفق باشین

مرسی

دریا سه‌شنبه 3 اسفند 1389 ساعت 15:07

قبولی ایشالا

لژیونلا سه‌شنبه 3 اسفند 1389 ساعت 23:45

بخاطر اینکه الان تو فاز پست ایکتال تشریف دارید.

جمیله چهارشنبه 4 اسفند 1389 ساعت 15:25 http://in-manam-jamileh.blogfa.com

فقط می تونم بگیم
امیدوارم موفق باشید و هر چی به صلاحتونه اتفاق بیفته
مانا باشید

یه سیب تنها چهارشنبه 4 اسفند 1389 ساعت 15:52

آخ گفتی...این پی نوشت ۲ رو می گم...اصلا باور کن یه جور مرضه...منم اون موقعا که امتحان داشتم یا پای اینترنت بودم..یا رمان می خوندم..یا کیک می پختم..یا فیلم می دیدم..یا آهنگ گوش می دادم...یا داشتم فکر می کردم که وقتی امتحانام تموم شد چی کار کنم ؟!!
الان صبح تا شب بی کار می پلکم...
باورت می شه یه بار وسط درس خوندن یاد یکی از شعرای شاملو افتادم هرچی فکر کردم بیت بعدیش یادم نیومد...رفتم گشتم یه کتاب داریم تمام شعرای شاملو..آوردم ورق به ورق شو گشتم..شعر رو پیدا کردم..همه شو حفظ کردم...کتابو که بستم دیدم ۴ ساعت گذشته !!!
الان با چوب بزننم حاضر نیستم از تو اون کتاب چیزی پیدا کنم...لامصب ۲۰۰۰ صفحه ست...شوخی نیست !

دقیقا
حالا شعرو هنوز حفظی

یه سیب تنها چهارشنبه 4 اسفند 1389 ساعت 16:00

راستی دکتر...ایشاالله قبولی...فاز خوب بده به قضیه...من با این وضع درس خوندن نزدیک بود شاگرد اول بشم !!
جذبش کن...توووو متخصص روانپزشکی...اولین مریضت هم خودمم...
باور کن جواب می ده...رو من که جواب داده ! بگی بعیده..بعید می شه هاااااااا.....


دکی قصه نخور
عیب نداره
دوباره امتحان میدی دیگه
امید داشته باش
قبول نشدی من میدونم
ولی امید داشته باش

... چهارشنبه 4 اسفند 1389 ساعت 20:10

دکتر تریپ عشقولانه میزنی کسی رو دوس داری؟

خوشحال ها پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 09:02

همیشه در زمان هایی که وقت نداریم یا کم داریم ،کرمه میاد سراغمون والبته در اکثر مواقع کرمه پیروزه ،البته ناگفته نماند که من ممنونم که شما رو مجبور به نوشتن کرده ومیکنه

پارمیدا پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 10:36

سلام اقای دکتر نمیدونم منو یادتونه یا نه؟
من تو قسمت خاطرات بم برات نظر میگذاشتم میخواستم بهتون امید بدم که تنها نیستینو زندگی قشنگه و ... تا شقایق هست زندگی باید کرد.
اما شما جواب ندادید بهم.
خب بگذریم... جدیداا دوباره پیداتون کردم.یعنی وبلاگتون رو از طریق دکتر ارش پیدا کردم.
از پستهای اصطلاحات خیلی خوشم اومد.میدونم بازم محل نمیذارید ولی کلا گفتم که نظر داده باشم.موفق باشین.

سلام
مخلصم
شرمنده اگه جواب ندادم
اینطور نفرمائید
و زندگی دیگر ربطی به شقایق ها ندارد
چون شقایق هست که زندگی میکند نه ما
نه من اوین نیستم

پارمیدا پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 10:41

راستی دکتر یه سوال فنی...
دکتر شما توی اوین هم بودین؟
شما اون دکتری نیستین که توی اوین اون مجرم سوریه ایه که اونجا کتفش شکسته بود ما از کلینیک اومدیم براش بریس ببندیم گفت نمی پوشم و اینا دعواش کردین؟؟ اون نیستین شما؟ میخواستم ببینم بلاخره خودکشی کرد یا نه فقط میخواست مارو بکشه؟

جلسه رسمیست یکشنبه 15 اسفند 1389 ساعت 21:02 http://jalase-rasmist.blogsky.com

سلام دکتر
کلا وبلاگایی که سرورشون بلاگ اسپات و وردپرسه از بیخ فی ل ت ر هستن.از دستاوردای جدید آقایونه

سمیه دوشنبه 29 فروردین 1390 ساعت 10:47

سلام منم می خاستم دکتر بشم شدم یه معلم حقو بگیر دولت از وضعم راضی نبودم .زدم خودمو ناکار کردم حالا بهت میگم یه کم صبر کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد