خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

قصه های از زندان

این قصه کوتاه است اما قصه رنج است

قصه درد

قصه کودکان بیگناه سرزمین

مینویسم تا آنهای که در جایگاه قانون هستند و آنها که میتوانند کمکی کنند به این کودکان

صبح دو تا بچه 8 و 10 ساله را زندان آوردند.تعجب میکنم .میگم اینها اینجا چیکار میکنند.

میگن:به جرم قتل 

میگم :آخه اینا میدونند قتل چیه

میگن:با یه بچه دعوا میکردند و با سنگ بهش زدند و بچه  و هم بازیشون متاسفانه کشته شده

اسمشونو میپرسم با مظلومیتی تمام میگویند و یکم احساس امنیت میکنند .چند تا سوال دیگه میپرسم ولی حالم آنقدر گرفته شده که چیزی بیشتر نمیتونم بپرسم

پی نوشت:

1-آخه یه بچه با این سن و سال چی میفهمه از زندان و قتل و اعدام

2-برای کودک کشته شده هم آدم متاسف میشه.کودکی که با یک شوخی کودکانه تمام آرزوهایش هم خودش و هم خانواده اش بر باد میرود

2-حالم گرفته است شاید به هم دلیل نمیتونم بیشتر  بنویسم

نظرات 48 + ارسال نظر
ناهید کوچولوو شنبه 14 اسفند 1389 ساعت 14:56 http://mohandes-kocholooo.tk/


بد زمونه ایی شده دکتر
تا به طرف میگی هوی
میره شکایت میکنه
چی میشه گفت

فندق شنبه 14 اسفند 1389 ساعت 15:45

چی؟‌یعنی تمام مجرم های این مملکت رو گرفتن و همین دو تا بچه مونده بودن ؟ عجب بی شعورهایی !‌ خدای من . خدایا.....

درسته

من(رها)! شنبه 14 اسفند 1389 ساعت 16:05

فقط میتونم بگم خدا رحم کنه ...
عجب صبری خدا دارد!
ما که بریدیم...

شیما شنبه 14 اسفند 1389 ساعت 16:52 http://zeosian.blogfa.com

... شنبه 14 اسفند 1389 ساعت 16:53

بلندترین شنبه 14 اسفند 1389 ساعت 18:07 http://www.bolandtarin.blogfa.com

یعنی هیچ فرقی بین یک آدم ده ساله و چهل ساله نیست؟
من نمیدونم دیگه چه جوری میخواد آخرالزمون بشه
لابد به ترتیب 10 و 8 سال اینجا می مونند تا قدشون بلند شه به چوبه دار برسه

فعلا که فرقی نمیکنه

نیلوفر شنبه 14 اسفند 1389 ساعت 18:09 http://www.ghesehayemanomaman.blogfa.com

سلام.خیلی وحشتناکه که قبل از اینکه حتی به سنی برسی که تصمیم بگیری تسلیم سرنوشت بشی،سرنوشت تسلیمت کنه.
من امسال ارشد امتحان دادم و یه هفته همه دی وی دی هایی که آرزوش به دلم مونده بود رو دیدم.شاید قبول بشم شایدم نه اما... یه سال بخونی که تو دو ساعت معلوم بشه نتیجه اش!زور داره نه؟!

واقعا

کِلکــ شید شنبه 14 اسفند 1389 ساعت 23:25 http://hoorshid.blogsky.com\

نمی شه واسشون کاری کرد؟؟
این قانون که حماقت محضه...

باید رضایت بگیرن

وقاحت های عاشقانه یکشنبه 15 اسفند 1389 ساعت 00:09 http://obscenity.persianblog.ir/

لابد بچه ها هم به اعدام محکوم میشن

کفشدوزک یکشنبه 15 اسفند 1389 ساعت 09:35

یه لحظه خودم را جای مادر اونامیذارم...چکار میکردم؟؟؟ شاید از غصه اینکه بچه 8 ساله ام بره زندان خودکشی میکردم...شاید زمین وزمان را بهم می ریختم که نذارم بچه ام بره زندان...ولی اینجا!!! فایده ای نداره...دلم برای اون بچه کشته شده هم می سوزه.ولی اتفاقی بوده که دیگه جبران نمیشه.حداقل مادرش میدونه چی به سرش آمده.ولی اون بچه ها چی ؟؟؟؟ خیلی سخته ...خیلی دردناکه ...ندونی بچه ات کجا میخوابه؟چی میخوره؟چی می پوشه؟؟؟بچه ای که فقط بازی بلد بوده ودعوا جزئی از بازی همه ماها بوده.
ای لعنت به این زندگی...

واقعا سخت و دردناک شرایط این مادرها

خوشحال ها یکشنبه 15 اسفند 1389 ساعت 13:00

فقط می تونم بگم متاسفم

حسام یکشنبه 15 اسفند 1389 ساعت 16:14 http://bimoghadame.blogfa.com

با سلام
دوست عزیز از وبلاگ شما بازدید به عمل آمد.لطفاً نظر خود را مورد مطلب کتـــاب در وبلاگ ما ، هم اعلام کنید.

خوشحال میشیم....

آرشیدا یکشنبه 15 اسفند 1389 ساعت 17:57 http://loveliness67arshida.blogfa.com/

سلام ببخشید تا جایی که تحصیلات من بهم اجازه میده باید عرض کنم صغیر و مجنون از علل رافع مسئولیت کیفری استفاده می کنند به این معنی که عمل ارتکابی جرم هست اما مجازاتی نخواهد داشت

سلام اینها مجنون نیستند
و طبق قانون تا 18 سالگی مجازات نمیشند و باید در کانون نوجوانان که قسمتی از زندانه زندان باشند
مورد اینجوری زیاد داریم اینجا

جلسه رسمیست یکشنبه 15 اسفند 1389 ساعت 20:54 http://jalase-rasmist.blogsky.com

عجب.بعد از ۱۸ سالگی چی می شه دکتر؟
به خاطر یه اشتباه که نمی شه....

متاسفانه قصاص اگه رضایت نگیرن

انفرادی(آقای سین) یکشنبه 15 اسفند 1389 ساعت 20:55 http://enferadi0098.blogsky.com

خدایا مردیم از خوشی

ما که خیلی وقته مردیم

The GiRL یکشنبه 15 اسفند 1389 ساعت 22:30 http://www.lifeme.blogsky.com

واای .. طفلکیا .. خب از عمد که نزدن .. یعنی قصدشون کشتن اون دوست نبوده که ..
کاش یه قانونی واسه این بچه ها و این مدل قتل ها بیاد

کاش

یه نفر یکشنبه 15 اسفند 1389 ساعت 23:01

یه لحظه به اون مادری که بچه اشو از دست داده هم فکر کنیم... همه امید و آرزوش....

درسته

فاطمه خوشدل یکشنبه 15 اسفند 1389 ساعت 23:17 http://yeksobh.blogfa.com/

۸ ساله؟!! پسر یا دختر؟!دیگه دختر هم باشه حداقل باید ۹ سال داشته باشه

پسر بودن

کامیار یکشنبه 15 اسفند 1389 ساعت 23:31 http://sarbaze-vatan.blogfa.com/

سلام.دو سوال!اینگونه بچه ها در بند یا بخش خاصی نگهداری میشوند؟
حکم و قانون در موارد مشابه درباره آینده آنها چه میگوید؟
مرسی

زیر 18 سال در کانون که قسمتی جدا است نگه داری میشوند
طبق قانون زیر 18 سال قصاص نمیشه

دلژین دوشنبه 16 اسفند 1389 ساعت 00:36 http://drdeljeen.com

توی اینجور موارد قضاوت خیلی سخته...

جالبه ... طبق قانون زیر 18 سال اعدام نمیشه. چرا؟ هنوز بابت کاری که کرده به سن رشد عقلی نرسیده که مجازات شه؟!؟! ولی نگهش میدارن تا به اون سنی برسه که بشه بابت کاری که تو سنی که نمیفهمیده تا مجازات شه کرده اعدام شه!!!!
خودم نفهمیدم چی نوشتم از بس همه چی با هم تناقض داشت و مسخره بود.خدا به حال ما رحم کنه.

مهسا دوشنبه 16 اسفند 1389 ساعت 05:06 http://khatcheen.blogfa.com

وحشتناک ترین خبری بود که این چند وقته خوندم... یعنی یه جورایی بد حال ادم گرفته میشه... یعنی نمیشه هیچ کاری واسشون کرد؟ چه جوری میشه کمکشون کرد؟ واقعا اینارو میخوان اونجا نگه دارن؟ وای... چی انتظارشونو میکشه؟!!

امیدوارم بهشون رضایت داده بشه

pink دوشنبه 16 اسفند 1389 ساعت 09:02 http://www.togetherlife.blogsky.com

قتل
جنایت
واژه های مخوفی هستن

چه جور میشه واسه اینا کاری کرد؟؟؟مثلا برای رضایت چه جوری باید اطلاعاتی یا آدرسی گیر آورد؟ من تهران نیستم ولی شاید اطلاع رسانی به درد بخوره.اینا دو نفر نیستن.دو نسلن که بعدها به فنا میرن.کاش زودتر بشه کاری کرد.

سلام باید حکم صادر بشه براشون بعد تلاش کرد
در جریان میزارمتون
اینجا هم خیلی ها هستن که پیگیر کارشون هستند
متاسفانه اینها مال یک روستای دورافتاده هستند که هم مثبت و هم منفی
مثبت از این لحاظ که خانوادهها هم را میشناسند و ممکنه رضایت بدن
و منفی به خاطر بعد مسافت و عدم دسترسی به خانوادهها

لیلیl دوشنبه 16 اسفند 1389 ساعت 11:08 http://www.llleilaa.blogfa.com

ردپای کسیکه آرامشم را گرفته بود دنبال کردم ، ناگهان به خود رسیدم..!

ساشا دوشنبه 16 اسفند 1389 ساعت 12:37

میبینم که تاییدی نیست !! عییییییب نداره

شهرزاد دوشنبه 16 اسفند 1389 ساعت 14:27 http://www.shahrzad2011.blogfa.com

سلام آخ اقای دکتر خیلی خیلی حالم گرفته شد ...شما هم چه شرایط سختی رو تحمل میکنید واقعا سخته ...امیدوارم مقاوم وقوی باشید چون معلومه دلسوز هستید.

دریا دوشنبه 16 اسفند 1389 ساعت 15:00

خوندنش برا م دردناک بود خیلی

مرجان دوشنبه 16 اسفند 1389 ساعت 15:34 http://diary-of-teacher.blogfa.com

سلام دکتر جون
واقعا دردناکه!!! وقتی ۱۸ ساله شدند حسرت چی میخورند؟ کاش بازی نمیکردیم؟؟؟
ممنون که منو لینک کردی ولی اسم وبلاگم روزانه های یک معلم نیستااااااا!!!!!!!!

آرمیتا دوشنبه 16 اسفند 1389 ساعت 19:30 http://zendeginameyeman.blogfa.com

سلام
از امروز منم مینویسم
اینو برای همه کسایی که تا به امروز به صورت خاموش خوانندشون بودم گفتم چون میخوام دوستای تازه ای داشته باشم که از فکرشون استفاده کنم.
اگه فرصت کردید بخونید. سعی میکنم قلمم رو با نوشتن بیشتر بهتر کنم.

دادمهر دوشنبه 16 اسفند 1389 ساعت 21:27 http://www.dadmehr-iran.persianblog.ir/

چی بگم
کانون اصلاح و تربیت تو کشور ما زندانه

زیر نظر سازمان زندانهاست و معمولا هم داخل زندان قرار دارد

Marjan دوشنبه 16 اسفند 1389 ساعت 21:40

سلام.من ازتون کمک میخوام البته اگه براتون مقدور بود.مشکلم طوریه که نمیتونم برم پیش پزشک ولی نیاز به کمک دارم.من یبوست داشتم یه بار که از مقعدم خون اومد رفتم دکتر بهم شربت منیزیم.پماد هیدروکورتیزون وپماد ام جی داد.البته بدون معاینه.تو اینه خودم نگاه کردم یه پارگی رو مقعدم بود.پماد رو چند روز استفاده کردم و دیگه استفاده نکردم.تا اینکه الان دوباره یه پارگی ایجاد شده.از اون پماد ها زدم.منیزیم خوردم.زخم بهتر شده.حوله گرم که گذاشتم زخمم بهتر شده ولی یه برجستگی یک سوم لوبیا ایجاد شده.به نظرم میرسه مقعدم خیلی تنگ و سفت شده و با اینکه مدفوع دارم از طریق مقعد اصلا متوجهش نمیشم.لطفا بهم بگین۱-برای این تنگ شدن و التهاب چه باید کرد.۲-روش تنقیه رو بهم یاد بدین.تو نت اصلا اموزشش نیست فقط نام برده شده..اگه بهم پاسخ بدین خیلی محبت کردین.متشکرم

سلام شما حتما باید توسط یک جراح معاینه شوید
احتمال داره فیشر یا هموروئید داشته باشید

فاطمه خوشدل دوشنبه 16 اسفند 1389 ساعت 21:52 http://yeksobh.blogfa.com/

خیلی عجیب دکتر
من وکالت نکردم
ولی اونقدی درس خوندم که بدونم پسر زیر 15 سال و دختر زیر 9 سال بی هیچ تردیدی مسئولیت کیفری ندارن!
تعجب می‌کنم که اینها رو برای چی گرفتن!
حتما ما رو در جریان کارشون قرار بدید

چرا دیگه دارن
حقوقی ندارن ولی کیفری دارن

مستوره سه‌شنبه 17 اسفند 1389 ساعت 08:32

سلام
شرایط کار در زندان واقعاْ سخته...دیدن و لمس همچین وقایعی خیلی طاقت فرساست.

شین استوک سه‌شنبه 17 اسفند 1389 ساعت 12:47

حالا اگه فرضا یک بچه ۵ ساله با هر مکانیسمی باعث مرگ یک همبازی اش بشود ٬ چطور؟

وااسفا سه‌شنبه 17 اسفند 1389 ساعت 13:43

وااسفا سه‌شنبه 17 اسفند 1389 ساعت 13:44

وااسفا سه‌شنبه 17 اسفند 1389 ساعت 14:02

دکتر جون من خودم حبس کشیدم با فرغون البته ۳
روز بخاطر یه دعوای مسخره فامیلی خیلی مسخره و این حکم قاضی لعنتی بود که ما رو انداخت هلفدونی که ادم بشیم . اونجا دیدم بچه هارو هم آورده بودند زندون داده بودند دست و بغل مامانهای زندونی . بچه توی حیاط از فرط بی اسباب بازی ی با شلنگ آب بازی میکرد. دلم گرفت البته از اون موضوع ۴ سالی میگذره و الان خودم مامان یه پسر ۴ سالم و دلم به حال اون بچه ها میسوزه هنوز و اون مامانا که بالاخره از بچه هاشون جداشون میکنن و ....
چی بگم قانون سگی داریم. ببخشید از اصطلاحات رایج استفاده کردم. ناگفته نماند که اونجا مجلس رقص و آواز هم یکشب برقرار بود.
در آخر چی میکشی دکتر جان با این شغل
البته دمت گرم و خداقوت. به امید روزی که بیکار شید (هیچ زندونی نباشه)
خداقوت

لژیونلا سه‌شنبه 17 اسفند 1389 ساعت 15:28

حال هر دو مادر را درک میکنم...
خیلی خیلی تلخ بود...

مهرداد سه‌شنبه 17 اسفند 1389 ساعت 17:41

واقعا من نمیفهمم اوم قاضی که این حکم رو داده با خودش چی فکر کرده
اخه اینا از قتل چی میدونن!

شهناز چهارشنبه 18 اسفند 1389 ساعت 08:31

دکتر جان بچه ها دارن تاوان عدم مسئولیت خانواده ها و مسئولین کشور و اجتماع که می بایست بار سنگین آموزش و تربیت رو بعهده داشته باشن رو میدن .

شهناز چهارشنبه 18 اسفند 1389 ساعت 08:32

هردم از این باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد

فاطمه شنبه 21 اسفند 1389 ساعت 22:20 http://yeksobh.blogfa.com/

دقیقا برعکس دکتر
مسئولیت حقوقی دارن کیفری ندارن
یعنی وقتی خسارتی به کسی میزنن باید چبران کنن اما مسئولیت کیفری ندارن
اینو همه کشورها پذیرفتن اسلام هم پذیرفته
بابا من خیر سرم 9 سال حقوق خوندم!

نمیدونم
ولی مواردی داریم که قبل 18 جرم مرتکب شدن که تا 18 تو کانون هستند و بعد از 18 به زندان منتقل و مجازات میشن

پردیسا جمعه 27 اسفند 1389 ساعت 15:23 http://www.kamarbarik16.blogfa.com

سلام فقط میتونم بگم خیلی درد اوره...اون بچه هم دوست داره مثل تموم هم سنو سالاش بازی کنه زندگی کنه ...کنار پدر و مادرش باشه...خداجون ما که دیگه از دست زمونه و این مسایلا بریدیم نمیدونم تو چجوری انقدر تحمل میکنی...هر روز هزار تا بدبختی و اشک ناشی از فقر و بدبختی...اخه چرا؟

باران از لاهیجان یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 ساعت 16:58 http://sellule68.blogfa.com/

وای چه وحشتناک خدای من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد