خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

حسین پناهی

امروز کلینیک شیفتم

هوا گرمه و روز تعطیل و تا عصر که اینجا چندتا مریض بیاد منم قول دادم به خودم از پای کامپیوتر تکون نخورم

بازی پرندگان خشمگین را که بازی کردید؟

ولی امروز از عصر به شدت تو فکر حسین پناهیم

به نظر من او یه بازیگر یا یک شاعر نبود

او آشفته ای بود تنها و فیلسوفی غریب که بی هیچ دلیلی و به اشتباه از این زمانه سر در آورده بود

سادگیش و آن تنهایی و غریبی و آن کلماتی که او به طرز معجزه آسایی کنار هم میچید تا شعری گردد و آن صدای بی همتا را را ستایش میکنم

روحش شاد

پی نوشت:

تو این لینکها میتوند شعر ها و آثار حسین پناهی را ببینید سایت جالبی بود      

لینک0

لینک 1     لینک 2

نظرات 12 + ارسال نظر
اینپرشیا یکشنبه 26 تیر 1390 ساعت 17:42 http://ads.inpersia.com/users/ref/5077

میبخشید مزاحم می شم لطفا به این لینک برید و ثبت نام کنید
http://ads.inpersia.com/users/ref/5077
این سایت هزینه ثبت نام نداره نیاز به ارسال اس ام اس هم نداره شما توی
سایت شماره موبایل خودت را می دی وثبت نام می کنی بعد برات روزانه تعداد اس ام اس تبلغاتی می یاد و با ازائه هر اس ام اس که برای شما می یاد مقدار پول توی حساب اولیه توی خود سایت ریخته می شه که بعداز رسیدن به حد نصاب تعیین شده می تونی اون پول را به حساب بانکی خودت واریز کنی و خرج هر کاری دوست داری بکنی
درضمن فقط با ثبت نام توی این سایت می تونی توی قرعه کشی این سایت شرکت کنی که جوایز اون سکه بهار ازادی و پول نقد هستش

[ بدون نام ] دوشنبه 27 تیر 1390 ساعت 08:37

ممنون .خیلی خیلی جالب بود .اصلا این چیزا رو نمی دونستم .خدارحمتش کنه .

[ بدون نام ] دوشنبه 27 تیر 1390 ساعت 08:37

زیبای خفته خیلی خوب بود .

بچه بودم وقتی توی فیلما می دیدمش فک می کردم چقدر عجیب غریبه...یه مورچه که بزرگتر شدم و با آثارش آشنا ،فهمیدم چقدر آدم جالبی بوده!خدایش بیامرزد

من دوشنبه 27 تیر 1390 ساعت 17:03

سلام امروز با وبلاگتون آشنا شدم خیلی برام جالبه که با شغل تقریبا خشنی که دارین روحتون خیلی لطیف و حساسه شما از شغلتون راضی هستین؟ اگه این شغلو نداشتین چی کاره می شدین فکر می کنین؟ فقط محض کنجکاوی می پرسم. این کار رو روحیه شما تاثیر گذاشته ؟

راضی که نه ولی ...
بی تاثیر هم نبوده

فرشید صداقتی دوشنبه 27 تیر 1390 ساعت 17:57 http://shadabad.blogfa.com

خسته نباشید سری هم اینجا بزنید بدتون نمیاد.

رها دوشنبه 27 تیر 1390 ساعت 22:18 http://nemidoooonaam.blogfa.com/

همش یه طرف!!! اون قول دادنتون یه طرف!!!
مگه از جلوی کامپیوتر تکون نخوردن قول می خواد!!!

ساندر سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 03:22 http://sander.persianblog.ir

سلام من تازه اینجا رو کشف کردم!
دیروز و پریروز نشسته ام تموم مطالب وبلاگتونو خوندم!!
واقعا قشنگ و گیرا می نویسین! به عنوان یه موجود دو روز آب خنک خورده (هی هی! خلافم حضور در راهپیمایی غیر حکومتی بوده البته) واقعا به دونستن ماجراهای زندان علاقه مند بودم! کادر زندان آدمای بدی نبودن. مغزشون کاملاً شستشو داده بود اما مرام داشتن.
داستانهایی که نوشته بودید گاهی حسابی خندوندنم و گاهی واقعاً دلم برای سادگی و بدبختی اون آدما و البته گرفتاری های شما سوخت!
امیدوارم آدمهایی مثل شما هرروز زیادتر بشن و مأیوس نشن.
پدر شدنتونم تبریک میگم! اسمش بلاخره چی شد؟
درضمن گویا همشهری هستیم! (البته ویتامین سی نمی خواما!!)

فرهاد سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 16:39 http://shadi-product.blogfa.com

خدا بیامرزدش
اینم یه جمله از اون مرحوم:
چه میهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند و اندکی سکوت

نگار چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 10:18 http://saathayegozara.blogfa.com/

آره من هم معتقدم اون اصلا تو یه دنیای دیگه سیر می کرد مردم اینجا حرفش رو نمی فهمیدم روحش شاد

نرگس چهارشنبه 29 تیر 1390 ساعت 17:49 http://k-mah.mihanblog.com/

سلام
مرحوم حسین پناهی هم شخص خاصی بودن هم شعرهاشون خیلی قشنگه.دارمشون
گرچه خیلی باهاشون دلم میگیره

مهرداد پنج‌شنبه 30 تیر 1390 ساعت 19:34 http://khastegari.blogsky.com/

سلام
یه جمله زیبا توی دو مرغابی در مه داشت می گفت: حکایت من حکات مورچه ایه که وقتی یه قطره بارون ریخت روی سرش فریاد زد که وای! همه دنیا را آب برد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد