خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

او یه مرد بود؟

اینبار 3 ماجرا از قصه های زندان را برایتان بیان میکنم

برادر و برادر

یک روز پاییزی بود باد می آمد و سوز سرما را میشد حس کرد نامش خوش نام بود گرچه شاید این نام بیشتر برای مصرف کنندگان مواد نام خوشی بود و نه برای دیگران و کسانی که بدهکارش بودند شال و کلاه کرد تا برود و طلبش را از علی بگیرد .مدتها بود که علی خرده فروش مصرف کننده جز پول موادش را نداده بود .سوار بر موتور با عزمی زیاد رفت تا تکلیف را یکسره کند به در خانه شان رسید علی نوجوان 18 ساله خانه بود و آنها دم در خانه مشغول جر و بحث بودند که همسایه ها صدا ها را که حالا حالت جیغ و داد داشت میشنیدند و دیگر دعوا نبود فحش های ناجور و تهدیدهای  بود که به گوش میرسید ابراهیم برادر بزرگتر که روحش از کارهای برادر کوچکتر و مصرف مواد و خرده فروشی و..بی خبر بود تا دید که برادر کوچکتر زیر مشت و لگد های کسی هست فقط دوید و به هواخواهی برادر کوچکتر دعوای رخ داد که نتیجه اش یک قتل بود اما قاتل ابراهیم نبود و ضربه اصلی را علی برادر کوچکتر وارد کرده بود و او بود که قتل را مرتکب شده بود.

ابراهیم اول تمام فریاد ها و خشمش را سر برادرش خالی کرد ولی کار از کار گذشته بود ولی تصمیمی گرفت.فکر کرد او هنوز جوان است فرصت جبران دارد و او نمیتواند زندان رفتن و مرگش را ببیند  .و گفت او قاتل است همین .برادر کوچک گریه کرد مادر گریه کرد ولی ابراهیم تصمیمش را گرفته بود و به نظرش این بهترین راه برای خانواده اش بود ابراهیم به زندان افتاد و به جرم قتل

منتظر حکم شد .خیلی ها می دانستند که او قاتل نیست .و به خاطر برادر کوچکش این قتل را گردن گرفته.حتی تا پای چوبه دار .زمان اجرای حکم فرا رسیده بود تمام تلاش های فامیل و آشنا نتیجه نداد و خانواده خوشنام فقط به قصاص راضی وبودند و ابراهیم اعدام شد بیگناه 

و این ماجرای مردی بود  که برای نجات جان برادرش از جانش گذشت

پی نوشت:

1- با اعدام مخالفم اما معتقدم باید مجازات های مناسبی داشته باشیم که باعث بازدارندگی شود و از تجربیات دیگرانی که در این راه موفق بوده اند استفاده کنیم

2- مواد مخدر جرم زا ترین پدیده این خاک است(کو گوش شنوا)

3-ماجراهای بعدی در پست های آینده

نظرات 5 + ارسال نظر
ساندر سه‌شنبه 12 مهر 1390 ساعت 16:33 http://sander.persianblog.ir

باور نکردنیه!!!!چه فایده که خودشو برای آینده ای خراب کرد که از حالا سیاهه....

سوگند چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 08:43

فدارکاریش اشتباه بود به نظر من خودکشی کرد با این کار ابراهیم.ایا امثال علی مستحق این هستن یکی دیکه به جای اونا زندگیشو از دست بده!!!!!!!!

گلدونه چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 09:09 http://tondokhond.persianblog.ir

دردناکه خیلی زیاد
اونوقت برادر کوچیکه آدم شد؟ از این جریان درس گرفت یا هنوز مث یه انگل زندگی میکنه؟

سارا چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 09:12 http://http://roman13882010.blogfa.com/

سلام اقای دکتر ، اعدام خیلی بده ولی آیا چه جریمه های باید برای یه قاتل در نظر گرفت که خلافکارا بترسن .. خدا بهمون رحم کنه با این اوضاع...

زهرا جمعه 15 مهر 1390 ساعت 23:10 http://www.doctore-javan.blogfa.com

سلام.پس اینکه میگن سر بیگناه تا پای دار میره ولی بالای دار میره چیه؟
راستی مگه شاهد در اون صحنه نبوده؟اگر شاهد بگه حرفها و اعترافات متهم اشتباه بوده این اعتبار اعتراف را زیر سوال نمی بره؟
با اعدام موافق نیستم ولی گاهی برای یک متهم هیچ مجازاتی بهتر از اعدام نیست.مثلا کسی مثل محمد بیجه چه مجازاتی میتونست براش جای اعدام را بگیره؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد