خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

مریض های معروف

سلام امیدوارم سال 1391 سال متفاوتی برایتان باشد و سرشار از خنده و شادی


مریض های معروف

خوب امروز که رفتم زندان دیدم تو بهداری 2 تا بیمار بستری داریم یکی شون یه مرد 2 متری بود که اولین بار که دیدمش دیدم نبض یکی از دست هاش لمس  نمی شه و فرستادیم بیمارستان و...و با عمل جراحی کوارکتاسیون آئورت برگشته زندان

 و دومی یه بیمار معروف بود .یکی از بیمارانی که سال پیش توسط پرسنل زحمت کش و خدوم بیمارستان امام تهران در اقدامی انسان دوستانه در حاشیه جاده رها شده بودند .این آقا بود .البته اگه از احوالاتش خبر دار شوید شاید بگویید کارکنان بیمارستان امام حق داشتند ولی نه بیمار یک انسان دردمند و محتاج به کمک است و وظیفه دولتها و...کمک به التیام دردهای بیماران است

و اما این بیمار معروف:

ایدز داره و سل و بی خانمان و معتاد و مواد فروش و تازه پر رو به تمام معنای کلمه و این بار به خاطر فروش مواد مخدر دستگیر شده و به زندان آورده شده و چون زرنگ بوده گفته من سل دارم و ایدز و تا وارد بند زندان شده مدام فریاد میزده من سل دارم و من ایدز دارم و همه می گیرید و زندانیان هم همه اعتراض که این نباید وارد بند شود .

به بهداری منتقل شده بود و بعد از پرس و جو از مرکز بهداشت معلوم شده که سل نامبرده تحت درمان بوده و اسمیر منفی و یعنی خطری برای دیگران ندارد و ایدزشم که مشکلی ندارد و نامبرده مجبور شد به داخل بند برگردد ولی اینبار با زندانیان عصبی طرف هستکه فکر میکنند این طرف خیلی زرنگه و پررو

پی نوشت:

هنوز با سال 1390 درگیرم امروز هر چی نسخه نوشتم تاریخ 6/1 1390 را می زدم

نظرات 20 + ارسال نظر
نازیلا یکشنبه 6 فروردین 1391 ساعت 21:45 http://florance.mihanblog.com/

سلام دکتر
دست بردار از سر سال 1390
رفت که رفت

دکتر نفیس یکشنبه 6 فروردین 1391 ساعت 22:04 http://drnafis.blogfa.com

پس مرد اولی رو حسابی می شد گفت مریض کتاب خونده بوده
بیمار دومی دیگه کلاهش پس معرکه ست. تلافی نکنه سر شما ؟
سال نو هم مبارک

سلام
سال نو شما هم مبارک
بیچاره فقط داد نمی زد بابا من سندرم مارفانم
نه بعید کاری با من داشته باشه احتمالا زندان هم میبره یه گوشه بیابون ولش میکنه

گلدونه دوشنبه 7 فروردین 1391 ساعت 08:48 http://tondokhond.persianblog.ir/

دکی سال خوبی در کنار خانواده با دختر نازنینتون داشته باشی

گلدونه دوشنبه 7 فروردین 1391 ساعت 08:50 http://tondokhond.persianblog.ir/

حالا دکی شوخی شوخی وسیله ای نشه تو زندان بقیه هم از این ابا ایدز بگیرن

مانا دوشنبه 7 فروردین 1391 ساعت 16:23 http://www.manaasemani.blogfa.com

این دیده یه سری تحویلش گرفتن پررو شده!!

سرهنگ دوشنبه 7 فروردین 1391 ساعت 21:51 http://aghapoli3.blogfa.com

طفلک

هیچکس چهارشنبه 9 فروردین 1391 ساعت 11:24 http://waveofocean.blogfa.com

چقدر کارتون سخته خدایی.خدا صبرتون بده.

سارا چهارشنبه 9 فروردین 1391 ساعت 12:33 http://phdroozane.blogfa.com

سلام دکتر جان
من یکی از خواننده های خاموش شما بودم ولی حالا روشن شدم
با اجازه لینکتون می کنم...

من چهارشنبه 9 فروردین 1391 ساعت 20:37

سلام دکترجان
مرکز ترک اعتیاد مبارک

دریا چهارشنبه 9 فروردین 1391 ساعت 23:51 http://yourehearts.blogfa.com/

بابت تاخییر شرمندسلام ببخشید......
سال نو رو بهتون تبریک میگم از ته دلم ارزو میکنم سالی پرازشادی وارزوهای خوب براتون باشه ...
کوچولوی نازنین روهم ازطرف من ببوسین ....

ابان پنج‌شنبه 10 فروردین 1391 ساعت 10:12 http://abanam.blogfa.com

سلام
اقای دکتر من چند وقتیه که وبلاگتون رو می خونم
خیلی برای ما جذابه.
پیشنهاد می کنم که چاپش کنید نسخه اولش هم من می خواهم.اگه چاپ کردید خبر م کنید ها
خداحافظ

هومهر جمعه 11 فروردین 1391 ساعت 01:35 http://www.hakimbashy.persianblog.ir

سلام و درووود دکتر جان

اینجوری که شما تعریف می کنین بعید نیست که حدس من در مورد 2 تا جسدایی که از تهران برای دانشکده مون فرستادن درست باشه؟!
حدس زده می شه که از کهریزک فرستاده شدن! شایعات اینجوری می گه!
مگه می شه؟!

راستی اجازه لینک می فرمایید؟!

خواهش میکنم

me! جمعه 11 فروردین 1391 ساعت 09:58

چقدر گناه داشت!

ساغر 1دختر ورنا جمعه 11 فروردین 1391 ساعت 14:17 http://vornayan.blogfa.com

برای چی کنار جاده رهاشون کرده بودن؟

پرزین جمعه 11 فروردین 1391 ساعت 18:14 http://parzhin1359.blogfa.com

اون مریضه زندست مگه؟

ماندالا چهارشنبه 16 فروردین 1391 ساعت 01:03 http://wordpress.com

چه زرنگ هم بوده :D

[ بدون نام ] چهارشنبه 16 فروردین 1391 ساعت 20:14

خواهش میکنم اول بررسی کنید بعد از اینکه به واقعیت نزدیک شدید مطالب را عنوان کنید

پ-ج پنج‌شنبه 17 فروردین 1391 ساعت 03:13

اقای دکتر قسم ات کجا رفت و ماده قانونی جرم اعلام بیماری را هم فراموش کردی حواست باشه که شما هم گرفتار نشی حالا میگی چرا ؟ چون بیماری های ذکر شده بالا و اسم بیمار را مجاز نیستیم اعلام کنیم این دوستانه گفتم. اگه یکی این آقا را تحریک کنه مثل دو بیمار رها شده که صلاح نیست اسمی از آنها برده بشه بر علیه جنابعالی شکایت میکنه و از دادگاه اشد مجازات را خواستار میشه مثل دو تا بیمار معروف که حرف ساده و معمول را به سختی میزدند ولی جملات و کلمات حقوقی مثل من اشد مجازات را برای اینها خواستارم و آمر و عامل بایستی مجازات شوند

مرسی برادر

[ بدون نام ] دوشنبه 28 فروردین 1391 ساعت 15:12

آقای دکتر ترسیدی یا مصلحت اندیشی بود یا محافظه کاری کدوم بعضی از مطالب حذف شده است

پرستو پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1391 ساعت 17:10

سلام دکتر.خوبین؟چقدر خوبه که میشه با یه دکتر دردودل کرد.من یه دخترم.18سالمه.اسمم پرستو.خیلی دوست داشتم داخل زندانو ببینم.ولی با ای خاطراتی که خوندم منصرف شدم!یه خواهش ازتون داشتم.تورو خدا ای دی یاهوی من رو ادد کنید.میدونم حوصله ی مزاحم ندارید-منم قول میدم مزاحمتون نشم.با موبایل وبتون رو اتفاقی دیدم و با بدبختی نظر گذاشتم.فقط خواهشمو زمین نندازین.مرسی،راستی پدر منم تو زندون کار میکرد.مربی بود.تو شهر خودمون.تبریز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد