خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

face -to-face

سخت مشغول ویزیت زندانیان جدیدالورود هستم-زندانیان جدیدالورود در بدو ورود به زندان به بهداری زندان منتقل میشوند تا از نظر بیماری های جسمی-اعتیاد و..بررسی شوند.در این بین جوانکی بیست و دو سه ساله هم هست .بعد از ورود به اتاق پزشک

می گوید:من مجرم نیستم

من:خوب حالا که اینجایی.مشکل جسمی بیماری اعتیاد و..نداری

زندانی:نه

من به خاطر چی زندان آمدی

زندانی:سوئ استفاده از عنوان

من:چیکار کردی

زندانی:من کادر نیروی ..هستم رفته بودیم یه مغازه و فروشنده با یه خانم face-to-faceبود و من و دوستم هم اقدام کردیم

من:به تو چه که فروشنده face to face بود

زندانی:ما باید ببرخورد میکردیم

من:تو چیکاره ای که باید برخورد میکردی؟

زندانی:من کارت شناساییم همراهم نبود وگرنه الان اینجا نبودم

من:دست مغازه دار درد نکنه که هم کتکت زده و هم ازت شکایت کرده

زندانی:چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟شما هم طرفداره  مغازه داری که فیس تو فیس بود

سرباز زندان:فیس تو فیس برو امشب تو بند تا دیگه از این غلطا نکنی

من:از برخورد سرباز زندان خوشحال میشوم و با لبخند مریض بعدی را می بینم


همه سرطان دارند

جرمش قاچاق مواد مخدر آنهم به میزان زیاد است  به بهداری مراجعه کرده ظاهری سالم دارد .

می پرسم مشکلت چیه؟

میگه:سرطان دارم

میگم:سرطان چی داری؟

میگه:سرطان معده و قرار بوده عمل بشم

میگم:با وجود سرطان معده اینهمه مواد جابجا میکردی؟مدرک داری واسه بیماریت؟

میگه:اینجا ندارم ولی شما معاینه کن من سرطان دارم

میگم:ظاهرت که طبیعیه نمیخوره بهت سرطان داشته باشی

میگه:نه من سرطان دارم.

میگم:الان چه کمکی میتونم من بهت بکنم

میگه:چند روز مرخصی بنویس برم مدارک سرطانم بیارم


مریض بعدی خانمی است که حدود ۲۰-۳۰ میلیون تومان پول  مردم را بالا کشیده و روز دومی است که وارد زندان شده به بهداری مراجعه میکند

میگم :مشکلت چیه؟

میگه :سرطان روده دارم

میگم:دارو چی مصرف میکنی؟

میگه:داروی سرطان

میگم: جواب پاتولوژی داری

میگه:چی من سرطان دارم مگه نمی بینی حالم خرابه

میگم:حالت که خراب نیست ولی باید مدرک ارائه بدی که سرطان داری و در ثانی اگه سرطان هم داشته باشی بازم باید پول مردم را بدی داشتن سرطان هیچ کمکی بهت نمیکنه

میگه:پس گفتن هر کی سرطان داره آزاد میشه

توضیح اضافه:

زندانی های HIVکه  به مرحله ایدز رسیده یا سرطانی که متاستاز داده و سیروز پیشرونده کبدی و بیماری های صبع علاج ..اگه جرائم دولتی داشته باشند با تایید پزشکی قانونی و ...میتوانند آزاد شوند و در این بین زندانیان زرنگ و بعضی از وکیلان زرنگ با این بهانه که سرطان دارند یا بیماری قلبی و...سعی دارند که از زیر بار مجازات شانه خالی کنند و خیلی از زندانیان بیچاره ای که این مشکلات را دارند کسی را ندارند که مشکلشان را حل کند







نظرات 11 + ارسال نظر
هانیه چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 15:39

هیچکس نفهمید!شایدشیطان عاشق حواشده بودکه به
ادم سجده نکرد....
ایوووووووووووووووول ومرسی

ماندالا چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 15:58 http://mandalacircle.wordpress.com

خوب فیس تو فیس حالشو گرفتین! یه آب مقطر کف پایی هم تجویز می کردین. اندیکاسیون داشت!!

آره از اون بود مردک

ساحل آرامش چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 18:05

کاش زود به زودتر آپ میکردی دکتر جون

اینترنتم قطع بود

ساحل آرامش چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 18:13

خوب پس از این به بعد منتظریماااااااااااااااااااا

یک محمـــــــد هستم چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 19:38 http://yekmohammad2.persianblog.ir/

سلام دکتر مهربون.

من معنی دقیق اصطلاح فیس تو فیس نفهمیدم.
ترجمه اش میشه صورت تو صورت
ولی خب منظورت چیه؟

حالا نخند دیگه بهمون. خب اگه میفهمیدم که مثل تو دکتر میشدم.

والا طرف میگفت دختر و پسره فیس تو فیس بودن

دادمهر چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 23:08 http://dadmehr-iran.persianblog.ir/

سلاااااااااااااام
امیدوارم که سلامت و شاد باشید دکتر جان

غزاله پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 09:25 http://stonerose.persianblog.ir

چه جالب که همشون اطلاعات به روز در مورد قوانین دارن

گلدونه شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 13:09 http://tondokhond.persianblog.ir/

اینا جدن پزشکها رو هالو فرض کرده ان؟

سارا یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 14:17 http://roman13882010

سلام آقای دکتر، معلوم نیست خودش چیکاره ست که کار به کار مردم داره، شاد باشین

سرباز زندان سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1391 ساعت 18:53

سلام دکتر جون.
آقا یه خواهشی داشتم.این اولین بار بود اسمی از سرباز زندان میبردی تو بلاگت.
میشه خواهش کنم با اون قلم باحالت یه دردنامه از جوونایی بنویسی که 18 ماه از بهترین روزهای زندگیشون رو باید شکنجه بشن و با امثال این حیوونا سر و کله بزنن؟؟؟
میدونی چرا؟؟؟آخه بلاگت بازدید کننده زیاد داره.قصه پر غصه ما سربازای زندان رو هم کمتر کسی شنیده.شاید به گوش بعضی ها رسید و یه کاری برامون کردن.
دمت گرم دکتر جون.ممنونت میشم.

vida چهارشنبه 20 آبان 1394 ساعت 18:59

سلام،واقعاً اینقدر بامزه اند یا شما مبالغه میکنید.درضمن صعب العلاج درست می باشد.موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد