خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

معجزات زندان

تو زندان هم میشه بعضی وقتا معجزاتی دید اینها دو نمونه از این معجزات هستند که به عرض مبارک می رسد: ورودی های جدید زندان هستند که پرستارمون فرستاده تا من هم نگاهی به قد و بالایشان بندازم .متادونی -قرص شبی و..برایشان تجویز کنم و اندکی با دروغ های همیشکی که از بیماریهای اعجاب انگیزشان میگویند مشغول باشم

 نفر اول

من:خوب بگو بیماری چی داری؟

 زندانی:لگنم و پام مصنوعیه 

من:چی.شلوارتو در بیار ببینیم

 زندانی:شلوارشو در میاره اسکار جراحی روی ران و لگن مشخصه

 من:چی شد اینجور شدی 

زندانی:تصادف کردم

 من:دیگه چه مشکلی داری؟

زندانی:بیماری اعصاب

 من:خوب اینا که همه دارن .قرص چی میخوری؟اسم بیماریت چیه؟دکترت کیه؟مطبش کجاست؟قرصاتو چه جوری می خوری؟

 توضیح:کسانی از زندانی ها که ادعای بیماری اعصاب دارند بعد از این سوالات منگ شده و چرندیات تحویل میدهند و ما میفهیم که اینها الکی ادعای بیماری اعصاب دارند

 زندانی فوق موبه مو سوالات بیماری اعصاب را به طور صحیح جواب میدهد

داروهای اعصابش را برایش تجویز میکنیم

 من:دیگه مشکلی داری؟

 زندانی:نه دیگه

 و می خواهد که برود که میگه آها یادم اومد دیابت هم دارم

 من:چی دیابت؟چی مصرف میکنی؟

 زندانی:انسولین

 توضیح :برای اثبات درست بودن ادعا سوالاتی در مورد نوع دیابت-انسولین .انواع انسولین-طریقه مصرف-کجای بدنت انسولین میزنی؟با چی میزنی؟چه جوری میزنی؟پرسیده میشود

 این زندانی دوباره مو به مو درست جواب میدهد

 من:دیگه مشکلی نداری؟

 زندانی:چرا نارسایی کلیه دارم و چشم ها ضعیف شده که اونم مال دیابته-زخم معده هم دارم من:فقط این سوالو جواب بده مردونه فقط درست جواب بده

 زندانی:معتاد هم هستم دکتر

من:این گفتن نداره از قیافت معلومه.اینو که میپرسم تو جواب بده تا متادونت را هم درست کنم زندانی:باشه 

من:تو چطوری با این وضعیت سرقت میکردی؟

 زندانی:دکتر این اتهامه من بیگناهم من تاکسی دارم پیرزنه را رسوندم خونه اش گفت بیا تو تا پول بیارم .رفتم تو تا اومدم از در بیام بیرون مامورا گرفتنم

 توضیح:توجه فرمائید که این اتفاق ساعت 2 شب رخ داده بوده به نظر شما این معجزه نیست کسی با اینهمه بیماری میتواند ساعت 2 شب از در و دیوار بالا برود

 معجزه دوم

 ورودی بعدی قیافه آشنا دارد یک ماهی نیست که آزاد شده و دوباره برگشته میاد تو اتاقم میگم خوب بگو چی شده؟

اینبار واسه چی آوردنت؟غیر از اعتیاد که مشکلی نداری ؟

زندانی:چرا دکتر از بیمارستان اومدم'

 من:چرا

 زندانی:خوب واسه سرقت اینبار اومدم

 میگم:از بیمارستان سرقت کردی؟

 میگه:نه دکتر بیمارستان بستری بودم

 میگم چرا

لباسشو بالا میزنه یه زخم به طول 15 سانتی متر و هنوز بخیه های جراحی هست.

 میگم:چی شده؟

 میگه خودزنی کردم؟

 میگم:خودزنی-مگه تو سرقت نکرده بودی

 میگه:چرا ولی تو کلانتری اذیتم کردم من هم خودزنی کردم

 میگم:دیوانه آخه چرا اینطوری ؟تو که شیکمت خودتو داغون کردی-یه دستی -پایی جایی را میزدی 

میگه:خیلی اذیتم کردن 

میگم:خوب تو که سابقه داری تا از در تو میری به همه چی اعتراف کن  و خیالشونو راحت کن میگه:نه اصلا ازم اول نپرسیدن

 البته کلانتری ازش شاکی هست که میخواسته یکی از کادر های اونجا را بزنه و چون نتونسته خودزنی کرده

 به نظر شما این معجزه نیست یکی اینطوری خودزنی کنه و بعد زنده بمونه (تو خلاصه پروندش نوشته بود پارگی معده و روده )تازه ازشم شاکی باشن

نظرات 17 + ارسال نظر
Omid سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1391 ساعت 15:57

ناشناس سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1391 ساعت 16:23

بدبختی و فقر معجزات بزرگتری هم میکنن. (مورد اول )

زهره سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1391 ساعت 16:24

سلام دکتر
خدا قوت
خیلی جیگری
بوس
بوس
بوس
البته بوسه برادری

me! سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1391 ساعت 21:33

تو رو خدا به اینایی که جرمشون دزدی بوده یکم بیشتر کمک کنین گناه دارن

ابوعدنان سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1391 ساعت 21:44 http://abooadnan.blogsky.com

همه چی تو ایران معجزه است دکتر جون

بیشعورشناس سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1391 ساعت 22:27 http://www.lalikue.blogfa.com

شاید واقعیت بوده این جوری دیگه معجزه نیس

واقعیت بود

بارون چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 00:01

سلام خیلی وقته مطالبتونو می خونه قشنگ می نویسید خبرنگارم اونم حوادثی البته تازه وارد حوزه حوادث شدم دوست داشتین صفحه حوادث روزنامه خراسان جنوبی رو بخونین .

nazanin چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 08:14 http://rozegar-va-man.blogfa.com

سلام چند تا از پستاتونو خوندم
جالب بود
واقعا خسته نباشید

مهدیه چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 12:38

چرا متادون؟ این بدبخت ها رو از چاله در میارین میندازینشون توی چاه؟

متادون درمانی کمک زیادی به جلوگیری از تزریق وآسیب های حاصل و...در زندان میکنه
و فقط به معتادا متادون میدن زندان

زندگی کوتاه است .. مونیکا چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 13:42 http://monica.blogsky.com

من موندم این قشر زحمت کش خلافکار چطور به اون نقطه از رذالت می رسن که به بدن خودشون این همه لطف می کنن ! از قدیم گفتن یه سوزن به خودت بزن یه جوالدوز به دیگران ! یعنی اینکه آدم هرچی هم که شر و ضد اجتماع باشه و دیگران از دستش عاصی باشن اما دیگه به خودش که سیخونک نمی زنه ! خدا می دونه تو سر اینا چی هست !

مینا چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 14:31 http://kollbetanhayiman.blogfa.com/

ادما بل فطره نه معتادن نه قاجاقچی و نه هزارتا اتهام های دیگه

شایدم اینم از معجزات روزگاره که وقتی پا به دنیا میزارن مثل گل پاک اما رفته رفته به منجلابی میرسن که ننگ خودشون و جامعه خودشون میشن

سارا چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 14:36 http://roman13882010

سلام دکتر میگم نکنه این بنده خدا درد و حس نمیکنه که خودشو اینطور داغون کرده والله ما که دستمون خراش برمی داره دو روز مسکن می خوریم

یک محمد هستم چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 15:32 http://yekmohammad2.persianblog.ir/

vagrant چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 17:35 http://www.vagrant.blogsky.com

نوروز ذه روزی ماموریت رفتم به یکی از کلانتری های اطراف تهران
تنها مسئله ی هضم نشده تا روز دهم کتک زدن بی مورد متهم ها بود
متهم هایی که بعضن به خاطر ولگرذی دستگیر شده بودن

دختر به نام نل چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 19:54 http://homonel.blogfa.com

خب بنده خدا شاید راست میگفته، شاید تاکسی تلفنی کار میکرده

اره فقط شبا ۱ شب از دیوار پایین میومده

منجوق شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 11:04 http://manjoogh.blogfa.com/

می گم شاید اون معجزه اولی اطلاعات پزشکیش خوب بوده ؟ اگه کتاب پزشکی خونده باشه چی؟

سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی داری وقت کردی به وبلاگ منم یک سر بزن و نظرتو بگو بعد اگه موافق بودی تبادل لینک کنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد