خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

المپیک و چکه شیر آب و...

المپیک 2012 هم به روز های اوجش رسیده دیشب یا بهتر دم سحر(( بولت))سریعترین مرد جهان باز هم رکورد المیگ را شکست و در تاریخ جاودانه شد .دوندگان کنیا و اتیوپی هم برای مردمانشان شادی به ارمغان آوردند و حمید سوریان هم نگذاشت انتظار برای طللا بیشتر از این برای ما سخت باشد و شب خوبی را رقم زد .گرچه این نوع پوشش تلویزیونی المپیک توسط صدا و سیمای خودمان بیشتر این معنی می دهد که انگار المپیکی در کار نیست و گزارشگران صدا و سیما نگران مشکلات اقتصادی مردم انگلیس و مشکلات مترو و گرونی همبرگر لندن هستند.خوب ما که باز مجبوریم المپیک را از کانال های کشور گاهی دوست و زمانی غیر دوست ترکیه ببینیم و کلی تشکر کنیم که هم گزارشگر ندارد و هم به زیبایی فقط مسابقات را پخش می کند.

چکه کردن  شیر آب

این عبارت را زیاد بکار میبرید یا خطاب به شما عنوان شده حال تصور کنید که در مقام پزشک زندان نشسته اید و بیمار می گویید شیر آبم چکه میکند می گویم:پروستاتتان بزرگ است؟ 

می گوید :نه چکه می کند؟می گویم سوزش و تکرر دارید؟میگوید نه چکه می کند .چه میکنید؟

مغزی غوطه ور در آب

مریض بعدی که ویزیت میکنم با اعتماد به نفس کامل می گویید مغزم تو سرم غوطه وره و هی میخوره به جمجمه ام مث یه سیب که می ندازی تو آب .10 دقیقه توضیح میدهی برادر من مغز امکان نداری اینجور باشه و انگار که نه انگار دست آخر میپرسی قرص چی میخواهی؟

میگویید دیاز و لورازو.....

توی نسخه مینویسی تمارض

به سمت داروخانه می رود و خوشحال که انگار فتح و الفتوحی کرده که زندانیهای قدیمی به او می فهمانند که چه اتفاقی می افتد با سرعت بر می گردد که دکتر بی خیال این نسخه شو مغز من هیچیش نیست .


عملیات نجات یک ایدزی

ایدز دارد و cd4 ها هم پایین دارو می خورد برای انجام آزمایش نمونه خلط آمده توی اتاق پذیرش بهداریم و  بیکار می پرسم کی آزاد میشی ؟

میگه: 3/5 سال دیگه

می گم: جرمت چیه؟

میگه :دزدی اسلحه و داشتن دوربین مادون قرمز و خشاب فشنگ

قیافه تعجب زده من را که می بیند می گوید:دکتر از بد شانسیه تا برشون داشتم پلیس رسید و گرفت

می گم :کسی رو داری کاری برات بکنه با این وضعیت بیماری باید آزاد بشی؟

میگه:نه

میگم هیشکی؟

میگه:اره

مسئول کلینیک مثلثی هم نشسته بهش میگم چیکار میتونیم براش بکنیم؟

میگه اگر یه وکیل خوب داشت می تونست کاری براش بکونه که قاضی را خوب توجیه بکنه این اوضاع بیماریش خوب نیست

به مددکار زنگ میزنیم که نزدنش بهتر

می گم یه درخواست پزشکی قانونی بده پزشک قانونی اینجا خوبه کمک میکونه

میگه پولم میخواد

مسئول کلینیک مثلثی میگه:نه نسیه حساب میکنه

یه زنگ دوباره به مددکار که این بنده خدا به طور اورژانسی نیاز داره پزشکی قانونی ببیندش و پول (12هزارتومان)نداره و حالش خیله بده و....(اینها همه اغراق بود)

مددکار وقتی اسم اورژانسی و ایدز و ...را میشنوه میگه چشم ما پولشو میدیم

خوب امیدواریم که پزشکی قانونی مرام بزاره و یه عدم تحمل حبس واسه این بنده خدا بنویسه گرچه شاید عمر باقیمانده اش از میزان حبسش کوتاه تر باشد و او هم یکی  قربانیان  نا آگاهی و بی دانشی مردمان این سرزمین از  ایدز است 



نظرات 16 + ارسال نظر
آلاله دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت 11:17 http://alalehandmani.blogfa.com/

خدایی نبایداز بیتالمال واسه اینها خرج کنن؟

چرا
کدوما انگلیسی ها یا....

پزشک طرحی دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت 11:39 http://pezeshketarhi.blogfa.com

دکتر شاید خیال کرده که حرفشو ( چکه کردن شیر آب )از طریق شما میتونه زودتر انتقال بده .
اون مغز تو آب خیلی باحال بود.
دکتر یه سوال دارم ، خیلی سخته که بدونید مریضاتون راست میگن یا دروغ... شما هر روز دارین باهاشون سر و کله میزنین... حتما الان راحت میتونین تشخیص بدین که کی راست میگه یا دروغ ؟ یعنی دیگه راحت شده واستون ؟ چون بعضی ها خیلی خوب تمارض میکنن.

سلام
آره ولی ازش می پرسم پروستات بزرگه
میگه نه چیکه میکنه

ولی هیچ مریضی را به عنوان تمارض در نظر نگیرید البته در بیرون از زندان مخصوصا بیمارانی که شب ها و دم صبح سر از درمانگاه و اورژانس در می آورند
روزگار خوشی در طرح داشته باشید

خبرنگار دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت 14:27

خسته نباشی دکتر

"بی خیال این نسخه شو مغز من هیچیش نیست ."خوشمان آمد

اتوسا دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت 14:31 http://710502.blogfa.com

دکتر چه جور نمیترسین ایدزیا میان اونجا
خدایی نکرده یهو بخواد کاری کنه...

عادت کردیم

بهار دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت 14:54

سلام
من فکر کنم منظور اولی چیز دیگه‌ای بوده که روم نمیشه بگم
اون یکی هم خوب ایدزش از روی ناآگاهیه، سرقت اسلحه‌ش چی؟ عدم تحمل حبس برا چی؟ اگه خودش ندونه چقدر دیگه زنده‌س و قوای بدنیش اجازه بده که ممکنه هر کاری بکنه باز

چه شبکه‌ای می‌بینین؟ به ما هم بگین، ما دو.بی اس.پورت میبینیم که این گزارشگرش یه لحظه زبون به دهن نمیبره...

TRT1ترکیه رو یوتل ست
این بیماریش وارد مرحله ایدز شده و علائم شروع شده نه بیچاره اند بدبخت بود خطرناک نبود
بعدهم احتمال اینکه کاری براش بشه کمه

پری خاموش دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت 15:30

دکتر شما چطوری تحمل میارین؟؟؟

به سختی

آسیه دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت 19:42

دکتر میشه لطف کنید و بفرمایید این که فرمودین cd4 ها هم پایین دارو میخورد یعنی چی؟
دکتر علائمی که معلوم میکنه ایدز شروع شده چی هست؟

سلامCD4سلول های ایمنی بدن هستند که در بیماران ایدزی کاهش پیدا میکنن و هر چه پایینتر باشند خطرناک تر هست و بدن ایدزی ها را مستعد عفونت با میکروب ها و...میکنه
کاهش همین سلول ها
تب طولانی مدت
اسهال
برفک دهان
و عفونت های شدید
و...

من و هسملی سه‌شنبه 17 مرداد 1391 ساعت 00:30 http://manohasmali.blogfa.com

خدمت شما عرض کنم که بنده کل آرشیو شمارو خوندم( کشتم خودمو!) و خیلی جاها خندیدم! و خیلی جاها قصه خوردم عمیق!
تجربیات جالب و صد البته وحشتناکی دارید!
مراقب اونایی که دوست ندارن و به اجبار آناناس میشن هم باشین! خیلی گناه دارن
در ضمن این شیر آب چکه میکنه هم خیلی اصطلاح باحالی بود! دیشب به هسملی گفتم فسنجون میخوری بنده خدا فکر کرد فسنجون داریم البته قبل اینکه توضیح بدم یعنی چی!

آسیه سه‌شنبه 17 مرداد 1391 ساعت 01:38

سلام دکتر
ممنون از توضیحتون.

خواننده سه‌شنبه 17 مرداد 1391 ساعت 09:11

آقای دکتر همه این مسابقاتی رو که گفتین رو ما از تلوزیون خودمون (کانال ورزش) دیدیم شما کدوم کانال رو نگاه می کردین که همش از گرونی و...... در انگلیس میگفت؟

دریا چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 03:17

خوبی ......مثل همیشه ازقلمت لذت بردم دکترجان ...
خترک زیبات هم بوسسسسسسس

تک ستاره چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 13:34 http://www.ma3taba1.blogfa.com

با مرام وقتی وبتون میخونم یه جوریم میشه نمیدونم چرا ولی چرا باید مردم اینجوری باشن

lمشاور مدرسه چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 17:29

سلام دکتر جون
مدت کوتاهیست که اتفاقی اینجاروپیداکردم.بیان خوبی داریدخواننده خاموش مطالبتون هستم تازه شروع کردم و پستهای قبلیتون رو تاص6خوندم.احساس کردم دیگه اگه نظر ندم مدیونتون میشم.پس یه تبریک بابت وجودگل دخترتون خداحفظش کنه ویه تبریک صمیمانه بابت نوشتن تجربیات تلخ وشیرین وباارزشتون.درکنارخانواده زندگی موفقی داشته باشید.

مهدی چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 17:47 http://www.chatt.ir

سلام خسته نباشی لینکت کردم
لینکم کن
عنوان= زیبا چت
ادرس= http://www.chatt.ir
ادرسو عنوانو به همین شکل که نوشتم بنویس چون مال من لینک باکسه بعدا سرچ میکنم بعد اگه فقط اینطور نوشته شده باشه قبول میکنه و اگر اینجور نباشه خود ب خود لینکت از لینک باکس حذف میشه
ممنون موفق باشی

انیس پنج‌شنبه 19 مرداد 1391 ساعت 18:30 http://www.saddarsadsafa.blogfa.com

سلام. من انیس هستم دانش آموز سال سوم تجربی.
آرزوی من رسین به دندانپزشکی داشگاه تهرانه.
برای همین یه وبلاگ زدم که پاتق دکترای آینده بشه .فعلا وبلاگم در حد بقیه وبلاگاس.اگه شما افتخار عضویت بدین و
از چگونگی رسیدنتون به اینجایی که هستین بشین و یا خاطراتو تجربه هاتونو بگین.یه دنیا من و بقیه دوستام مدیونتون میشیم.
آدرس وبلاگ اینه:
www.doci-badazin93.blogfa.com
منتظر جوابتون هستم.
در ضمن من 5 شنبه ها توی نت میام اگه دیر جواب دادم دلخور نشین.
به امید همکاری...بابای

الهام شنبه 21 مرداد 1391 ساعت 22:08

دکتر شما اصفهانی نیستین؟
آخه این دفعه نوشتنتون یه کم واژه ها فرق داشت یا اشتباه نوشتاری بود؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد