روزت مبارک
یک پدر از روزی که فرزندش به دنیا می آید
تا روزی که خود از دنیا میرود
نگران فرزندش است

تاریخ ارسال: جمعه 3 خرداد 1392 ساعت 16:15 | نویسنده: پزشک زندان
| چاپ مطلب
درباره من
پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست
پزشک عمومی سابق
روانپزشک فعلی و ......
روزانهها
تقویم
مرداد 1395 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
بایگانی
- مرداد 1395 (1)
- تیر 1395 (1)
- خرداد 1395 (2)
- دی 1394 (1)
- آذر 1394 (3)
- شهریور 1394 (2)
- مرداد 1394 (4)
- تیر 1394 (3)
- خرداد 1394 (3)
- اردیبهشت 1394 (8)
- فروردین 1394 (1)
- اسفند 1393 (1)
- بهمن 1393 (1)
- دی 1393 (4)
- مهر 1393 (1)
- مرداد 1393 (1)
- آبان 1392 (1)
- مرداد 1392 (2)
- تیر 1392 (1)
- خرداد 1392 (4)
- اردیبهشت 1392 (6)
- فروردین 1392 (1)
- بهمن 1391 (1)
- آذر 1391 (2)
- آبان 1391 (4)
- مهر 1391 (7)
- شهریور 1391 (10)
- مرداد 1391 (7)
- تیر 1391 (6)
- خرداد 1391 (9)
- اردیبهشت 1391 (12)
- فروردین 1391 (8)
- اسفند 1390 (5)
- بهمن 1390 (4)
- دی 1390 (7)
- آذر 1390 (11)
- آبان 1390 (8)
- مهر 1390 (7)
- شهریور 1390 (8)
- مرداد 1390 (7)
- تیر 1390 (9)
- خرداد 1390 (11)
- اردیبهشت 1390 (11)
- فروردین 1390 (9)
- اسفند 1389 (9)
- بهمن 1389 (17)
- دی 1389 (21)
- آذر 1389 (13)
- آبان 1389 (8)
- مهر 1389 (1)
- شهریور 1389 (2)
- مرداد 1389 (7)
- تیر 1389 (7)
- خرداد 1389 (10)
- اردیبهشت 1389 (7)
- فروردین 1389 (1)
دستهها
پیوندها
- آکله بازی های یک دختر مهندس
- یاداشتهای یک دختر ترشیده
- قدم به قدم از اول اکسترنی
- نسخه های دکتر استرنجلاو
- میثاق دانشجویی پرستاری
- خاطرات یک پزشک قانونی
- دست نوشته های دادمهر
- روز نوشت یک پسر مجرد
- دستنوشته های عرفان
- وب نوشتهای یک جراح
- عکس های طنز وطنی
- انجمن آزمون دستیاری
- ماجراهای یک فندوق
- خاطرات یلدا و یاشار
- کانال تلگرام وبلاگ
- شیماپزشک آینده
- یک محمد هستم
- هیچی به هیچی
- دندانپزشک متین
- دستورات داروئی
- زندگی جاریست
- کژ مژ و بی انتها
- گیلاس خانومی
- دکتر اشتباهی
- ماجراهای دناتا
- سارا از ژوژمان
- تلخ نوشته ها
- مثانه بی قرار
- مالزی نشین
- دکتر مانستر
- خانه پزشک
- طنز درمانی
- طنز درمانی
- طنز متفاوت
- دکتر نفیس
- دیا دیا بوریا
- خودنوشت
- دکتر دلژین
- پزشک بانو
- یک پزشک
- ریفلاکس
- باران بانو
- زبلستان
- بلندترین
- خاله آذر
- آزاد مرد
- بی قرار
- گپ دل
- میثمک
- محفوظ
- باقالی
- مانلی
- سونیا
- ایرمان
- لزیونلا
- باران
جدیدترین یادداشتها
- کانال تلگرام وبلاگ
- استرس
- متادون
- روزانه ها
- بم
- آهنگ انتظار موبایل
- انفلوآنزا
- خداحافظی
- شب نشینی با کروات
- شبکه های اجتماعی
- حسین پناهی
- دولت آبادی
- محمود دولت آبادی
- سلام
- وطن
- روزهای روشن
- فیس بوک و شبکه های مجازی
- امتحان
- والیبال
- ۲خرداد
- پاسخ به سوال
- خیام بزرگ
- ژنرال
- آپدیت ها
- پدر
- یکنکته از یک بیمار
- پنج سال
- گوکل جان
- من خود آن سیزدهم
- بهاری دیگر
- لیست کامل عناوین یادداشتها
آمار
- بازدیدکنندگان: 787826
چه پست زیبایی بود که دقیقا ملموسه....
با تاخیر روزتون مبارک.....
دکتر جان پدر یکی از دوست های من (فکر نکنید خودم یا پدر خودم)سالها به تریاک معتاده البته انسان بسیار شریفی و یک شغل دولتی مهم هم داره والان به خاطر خواستگاری که برای دخترش اومده و قرار عقد کنن مدت یک ماهه که بدون دارو و دکتر اعتیادش رو کنارگذاشته اما مشکل اینجاست که از روزی که دیگه تریاک مصرف نمیکنه تقریبا هرروز تب و لرز داره و توی این هوا نه تنها که نمیذاره کسی کولر روشن کنه حتی بخاری هم روشن میکنه ودوتا پتو روش میندازه تا سه هفته به بهانه مسافرت سرکار نرفته و چند روزی هم که رفته با حال زار راننده میاردش خونه ضمن اینکه حاضرنیست به هیچ دکتری حتی برای گرفتن سرم و زدن آمپول تقویتی هم مراجعه کنه و میترسه هرجا بره یه آشنایی ببیندش خیلی خیلی هم لاغر و زرد و ضعیف شده دوستم همین پنجشنبه عقدشه و خیلی ناراحته می ترسه که بلایی به خاطر اون سر باباش بیاد یا اینکه ریه هاش عفونت کرده باشه و خطرناک باشه(آخه تنگی نفس هم داره)حالا سوال من از شما اینه آیا این عواقب ترک و طبیعی؟یعنی با تقویت واستراحت خوب میشه توروخدا اگرداروی خاصی لازمه تایان عوارض خوب بشه اسمش رو برام بنویسید چون یارو گفته حتی اگه بمیره به دکتری که میخواد گواهی فوت بده نگید موضوع چی بوده تااین حد نگرانه کسی بویی نبره لطفا جواب رو خیلی سریع به من ایمیل کنید چون همین پنجشنبه عقد دوستمه ممنونم
حتما باید بره پزشک
این علایم ربطی به ترک کردن نداره
چون قبلا مث
صرف میکرده تریاک باعث می شده که علایم بیماری مخفی بشه باید بره دکتر یه درمانگاه معمولی هم بره کافیه
حتما ببرید تا پزشک ببینه و ازمایش و...براش بنویسه
پدر فقط مساوی است با درد ... نفرت ...
پدر من اصلا فکر نمیکنه که بخواد از ازل تا ابد به فکر یا نگران کسی باشه.
ولی پدرای مهربون خیلی زیادن من لایق داشتن یکیشون نبودم لابد و این دلیل نمیشه که همه بد باشن.
با تاخیر زیاد روزتون مبارک
این زندان که تو سریال هوش سیاه نشون میدن کجاست؟
ممنون میشم جواب بدین
سلام
حکیم باشی به روز است و منتظر حضور شما!
پدرم از دختر متنفره احترام به زن براش هیچ معنی نداره
رابطه من از سال 86 به بعد هم که ترکمون کرد تقریبا صفره
حتی نمیخوام ریختشو ببینم
همیشه برام سوال بوده که همه ی مردا عاطفه ندارن یا پدرم؟
اگه ازدواج کنم یکی مثل پدرم از آب دربیاد چی؟ فک کنم اول اونو میکشم بعد خودمو
حالم از پدرم بهم میخوره
ببخشید یه سوال دارم ازتون:
شما از وضعیت بهزیستی ها اطلاعی دارید؟ از این ون های بنفش رنگ که مال بهزیستی هستش چیزی میدونید؟
ون های بنفش اورژانس اجتماعی هستند
میخوام بدونم این کارشون قانونی بوده یا نه؟ من به کجا باید شکایت کنم؟ و آیا فایده ای دارد یا نه؟ اون موقع من افسرگی داشتم و از خونه زده بودم بیرون بدون روسری که اومدن بردنم... ( 4 سال پیش)
دارم دیوونه میشم حتی به خونواده ام هم نتونستم بگم تا حالا فقط به خواهرم گفتم
البته الان حالم خوبه ولی فقط میخوام بدونم این ماجرا یه اتفاق عادی بوده یا فقط با من این طور رفتار کردن؟ لطفا اگه اطلاع دارید جواب دقیق بدید
ممنونم
اینها مسول کمک به کسانی هستند که مشکلات روان دارند ولی اینکه سرخود یکی را بگیرن نه
حتی رد آخرین لحظه حیات هم به فکر فرزندانشه.......