خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

سلام

امتحان تمام شد گرچه فعلا این امتحان ها تمامی نداره



نظرات 1 + ارسال نظر
استرابادای سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 02:15

دکتر جان تا اومد لبمون به خنده باز شه که سریع ماسید به لب امون.

این همه خاطره تو دلتون باد نکرده؟ دل درد می گیرید اکز همه را قورت بدید ... سهم ما را بدید که بریم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد