بعضی وقت ها میمونم تو کار خدا.که اینا چی هستند دیگه
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند
قصه درد و آبرو
قصه زجر
قصه حرمت
قصه وحشی گری و....
چند تا زندانی برا معاینه آوردند .پذیرش میگی دکتر ببینون تا بعد من یه چیزی بگم
میبینمشون و میرن
پذیرش میگه اینها به یه دختر تجاوز کردند و فیلم گرفتن و ..... با افتخار فیلمشو پخش کردند و با فیلمی که زجه و التماس یک دختر بیگناه بوده کلی خندیدن
دو تا زندانی دیگه اینها راننده تاکسی شهری بودند که مدتها به مسافرانشان تجاوز میکردند تا بلاخره یکی پیدا شد و شکایت کرد
ودیگری به یه بچه تجاوز کرده و....
فقط تقدس پزشکی هست که مانع میشه من مثل یک بیمار با این انسان نماها رفتار کنم
پذیرشمون که یه زندانی هست که تو درمانگاه کار میکنه میگه:
اینها را تو بند آوردند .خیلی زندانی ها باهاشون درگیر شدند به خاطر این کاراشون.
نفرتی عظیم از این نوع بشر در تمام وجودم زبانه میکشد
به راستی ما به کجا میرویم؟
و چرا اینگونه هست که اینها به خود اجازه میدهند اینگونه با هم نوع و هم شهری و...خود رفتار کنند
انسانیت و شرف انسانی ایا دیگر افسانه است؟
پی نوشت:
1-این پست را چند وقت پیش که هنوز موضوع تجاوزات گروهی داغ نشده بود من نوشته بودم
2-و باید این متجاوزین از نظر روانی مورد کنکاش جدی قرار گیرند .و قانون دانان و صاحبان رای و نظر و آنانی که دستی در حکم دارند بگویند که کسی که مورد تجاوز قرار میگیرد گناهکار و مقصر نیست.
3-آیا این بهانه که قربانیانتجاوز خود اسباب تجاوز را فراهم آوردند را هیچ عقل سلیمی میپذیرد و آیا باید اینگوتنه باشد .آیا اشاعه این طرز فکر آنهم از طرف کسانی که باید با متجاوزان برخورد کنند خود سبب و دلیلی برای تجاوزات بیشتر نمیشود؟