خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

روزانه ها

۱-ساعت ۳ صبح یه آقاهه ۳۰ ساله آمده .ظاهرا که سالمه.میپرسم مشکلتون چیه؟

میگه:سالهاست من از یبوست رنج میبرم

من:

آخه مرد حسابی تو که سالها رنج میبری نمیشد صبح میومدی


۲-خانمه ۳ صبح اومده درمانگاه با یه بچه خواب آلود و تپل .میگه دکتر خواب بودم خواب دیدم بچه ام آنفلوآنزای خوکی گرفته.وحشت کردم آوردمش دکتر یه نگاهی بهش بنداز.یه بار نگرفته باشه .خیلی ترسیدم

من:

۳-مرده آومده میگه دکتر من معده ام که سنگین میشه سرم درد میگیره فکر کنم مال قلبم باشه


۴-امروز صبح یکی از سربازهای زندان آمده میگه دکتر یه ((پماد لب تر کن میخوام))لبام خیلی خشک شده




نظرات 25 + ارسال نظر
من(رها)! دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 00:51

۱.
۲.
۳.ولی جدا دکتر چرا اینطوریه منم دقیقا معدم سنگین می شه پشت سرم می گیره!!!دیگه هم اینکه جدیدا همراه غذا سبزیجات می خورم دلم ضعف می ره می سوزه!!!اینا مهمن یعنی باید مزاحم دکتر شد؟؟!!!

۱-خودت سوژه ای ماشالله
2- ممکن ریفلاکس باشه
دو هفته رانیتیدین مصرف کن بهتر نشد مراجعه کن

من(رها)! دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 01:19

یعنی واقعا سوژم!!! منو بگو نظر صادقانه می زارم!!!
ممنون بابت ویزیت رایگان!!!

تو نت اینهمه با حالی مطب بیایی چی میشی
شوخی کردم
مشکل برادر هم حل شدکه بهت گفته بودم ناراحت شده بودی

من(رها)! دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 01:44

اتفاقا من مطب می رم خیلی حواسن هست سوتی ندم!!! البته سالی ۲ ۳ بار بیشتر نمی رم!!! که الان به لطف سیم کسی دندونم ماهی یه بار باید برم!!۱
دکتررررررررررررررررررر من ناراحت نشدم شوخی بود!!!
جنبه ما بالاست با این چیزا که ناراحت بشم بهم دیگه نمی شه گفت رها!!!

خواهش
یه پیام خصوصی واست گذاشتم

من(رها)! دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 02:01

چشم حتما!!!
خدارو شکر ما نمردیم شما برامون پیام گذاشتین!!!
دیگه داشتم افسردگی می گرفتم!!!

ناشناس دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 02:38

سلام
۱-[: S017:]
۲-
۳-

نوید دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 10:48 http://www.navidamiri22.blogfa.com

سلام دکتر.مهندس نوید هستم!
اقا بعد از مدتها اومدیم و یه وبلاگ موضوعی جالب دیدیم.مرسی.خیلی عالیه.فقط بپا یوقت زده نشی جون داداش.
گفتم مهندسم بخاطر اینکه بعضی از شما دکترا ادم معمولیا رو جزو ادمیزاد نمیدونین ولی لااقل جواب سلام مهندس جماعت رو تک وتوک میدین.!!!(شوخی کردم)گفتم اینا رو که یوخ یادت نره به من سر بزنی.نیای شاکی میشم و لینکت نمیکنم!!

چشم
ما که زمیان و زمان را تحویل میگیریم شما هم روش

لذت یک خرید آسان و مطمئن در کنار همسرتان با قیمت های مناسب را در سایت ما تجربه کنید .

جدید ترین مدل های لباس خواب ترک ، تاپ و شلوارک ، ست و جوراب های فانتزی ، ساپورت ، لباس های زیر مردانه و زنانه و ... خرید به صورت پستی در فروشگاه ترمه .


وبلاگ اطلاع رسانی فروشگاه ترمه جهت پاسخگویی به سوالات شما عزیزان :

http://www.termeh-shop.blogfa.com

خط سوم دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 12:31 http://manyekkhatesevomi.blogfa.com/

انصافا شغل باحالیه!!
کلی جوکه اینجوری!!

دلژین دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 12:58 http://drdeljeen.com

خدا صبر بهتون بده...اخرشن دیگهههههههه

عارفه دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 23:55 http://arefe.persianblog.ir

میا سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 08:14

من همه پستاتون رو یه جا خوندم و لذت بردم

مرسی

آوادخت سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 12:47 http://www.hymnymph.blogsky.com

جدا که فقط :

فقط که جدا

ف@طمه سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 13:01 http://zarafekocholo.blogfa.com/

خوبه زندگی با لبخند جریان داره

و گاهی هم غیر لبخند

حمید سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 23:05 http://jarrah.tk

عجب

درود
خدا صبرتون بده. وای که چقدر خندیدم.یاد خاطرات یکی از دوستان پزشکم افتادم. ایشون هم شبهایی که کشیک اورژانس بودن فرداش برام وقتی خاطرات تعریف میکرد کلی میخندیدم.
موفق باشید و سلامت

بلور پنج‌شنبه 18 آذر 1389 ساعت 15:53

سلام
قسمتی از مطالب وبلاگ شما رو خوندم خیلی جالب است.
راستش هم خندیم و هم گریه کردم.
موفق باشید.

بلور پنج‌شنبه 18 آذر 1389 ساعت 16:00

سلام
خیلی جالب بود

محفوظ جمعه 19 آذر 1389 ساعت 02:34 http://p-kha.blogfa.com/

سلام دوست خوبم
از وبلاگت خوشم اومده . لینکتون کردم . لینکم کنید

چشم

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم

از تو و طفلان تو یاری کنیم

کاش ما هم کربلایی می شدیم

در رکاب تو فدایی می شدیم

السلام علیک یا ابا عبدالله ...

خسته نباشید دکتر
با اجازتون لینکتون کردم

مرسی

فاطمه شنبه 20 آذر 1389 ساعت 23:34

هه هه چه باحال بود

سایه یکشنبه 21 آذر 1389 ساعت 00:18

م، ج یکشنبه 21 آذر 1389 ساعت 11:55 http://www.salamaat.blogfa.com

سلام آقای دکتر ، ممنون که اومدین ، منم شمارو لینک کردم ، واقعا شما تو زندان کار میکنین ؟ یعنی هروز با زندانیا سر و کار دارین ؟خوب تو پزشک قانونی کار میکردین که اوضاع بهتر بود؟ خودتون خواستین برین اونجا؟
من اگه جای خانواده تون بودم نمیذاشتم چون سر و کار داشتن با این جور آدما خواه نا خواه رو ادم تاثیر میذاره ، واقا از این شرایط راضی هستین؟

دختر روزهای بارانی چهارشنبه 24 آذر 1389 ساعت 10:27 http://farzanehtanha.blogfa.com/

ساعت ۳.۵ بعداز نیمه شب ؛

اقای دکتر نمیدونم چرا وقتی شبها از خواب میپرم لبام خشکه . یک دوای لب ترکن داری بدی
اقای دکتر

زهرا چهارشنبه 24 آذر 1389 ساعت 14:35 http://www.didar1388.blogfa.com

وای مردم از خنده....

صنم پنج‌شنبه 25 آذر 1389 ساعت 19:35

salam
man midwife hastam
ie sal tooie ie shahre dooor oftade kar kardam
oonja daghighan hamintor bood ke u gofti
aslan man fekr mikonam tooie jahaie mahroom mardom darmangah ia bimarestan ie joor parke barashoon
hads mizanam u pezeshke time salamat bashid barat arezoo moafaghiyat daram va omidvaram hatman estekhdami ghabool shy az injoor jaha rahat shy

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد